ترجمه انتقال مفهومي از زباني به زبان ديگر با رعايت دقايق هر دو زبان است. هر چه متن اصلي دقيقتر و پر محتواتر باشد بايد ترجمه به همان نسبت از دقت بيشتر برخوردار باشد و اگر متن اصلي متني باشد كه از جانب خالق هستي براي هدايت مردم فرو فرستاده شود بايد ترجمة آن، چنان جامعيت داشته باشد كه ضمن انتقال مفاهيم والاي موجود در متن اصلي از اظهار نظر شخصي و استنباطات بدون دليل معتبر كه هر آن، احتمال بروز اشتباه را قوت ميبخشد، مصون و محفوظ باشد.
از اين رو، براي داشتن ترجمه مطلوب، شرط هايي را براي ترجمه و مترجم ذكر كردهاند. برخي از آنها عبارتند از:
1. بايد با دقت تمام محتواي هر آيه با دلالتهاي لفظي آن، چه اصلي و چه تبعي مورد عنايت قرار گيرد و دلالتهاي عقلي آيه به تفسير واگذار شود؛
2. بايد با انتخاب نزديك ترين معناها و مناسبترين قالب در زبان مقصد، معنا و مفهوم كامل آيه در متن ترجمه شده ظاهر شود؛
3. مترجم قرآن بايد به دو زبان مبدأ و مقصد مسلط باشد و با رموز و نكات هر دو زبان آشنا باشد؛
4. دانش ديني مترجم در حدّي باشد كه بتواند پيش از ترجمه هر آيهاي به تفاسير معتبر مراجعه كند و به آنچه خود در آغاز از آيه استنباط ميكند اكتفا نكند.
از نكات پيشين روشن شد كه شرط در ترجمه آگاهي از واژهها، تفسير آيات و آشنايي با زبان مبدأ و مقصد است، به گونهاي كه مفهوم متن اصلي، دقيق به مخاطب رسانده شود. در اين بين چنانچه ظرافتهاي ادبي زبان مقصد، به كار گرفته شود، بسيار مطلوب است، وگرنه استفاده از الفاظ عاميانه، به طوري كه به مفهوم متن اصلي خدشهاي نرساند و مبتذل نباشد، مانعي ندارد.(ر.ك: تاريخ قرآن، آيت اللّه محمدهادي معرفت، ص 199، سمت.)