هر يك از اسماي كتاب خداوند، داراي وجه تسميه و علت و حكمتي است.
وجه تسميه "قرآن":
حقيقت قرآن فراتر از آن است كه در قالب الفاظ بگنجد، محتواي قرآن بسي عاليتر و والاتر از آن است كه واژهها و الفاظ را ياراي بيان آن باشد؛ درحاليكه كلمات و عبارات براي امور ما دّي وضع گرديدهاند و واقعيت قرآن دربرگيرنده عميقترين معارف معنوي است. اين محتواي معنوي براي اينكه در خورِ فهم بشر درآيد، از مقام برتر خود (لوح محفوظ) تنزّل يافته و به مقام قرائت رسيده و خواندني گشته است تا امكان تعقل آن براي بشر فراهم آيد؛ بنابراين لفظ قرآن (بر وزن غُفران) كلمهاي مهموز و مشتق از "قَرَءَ" به معناي تلاوت و قرائت است. برخي هم لفظ قرآن را مشتق از "قَرَنَ" به معناي ضميمه كردن دانسته اند و بر اين باورند كه چون حروف و آيات و سورهها مقرون به يكديگرند، خداوند بر اين مجموعه نام قرآن را نهاده است، و برخي آن را مشتق از قراين (جمع قرينه) دانسته و معتقدند كه چون در ميان همه آيات اين كتاب هماهنگي كامل وجود دارد و بعضي، بعضي ديگر را تأييد ميكنند و قرينه يكديگرند و تشابه تام و تمامي با يكديگر دارند، خداوند چنين نامي براي كتاب خود برگزيده است.
در اين زمينه، اقوال ديگري هم هست كه جهت آگاهي بيشتر به كتاب درسنامه علوم قرآني، حسين جوان آراسته، بخش اوّل، فصل سوم و چهارم، ص 41 و 44، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي مراجعه كنيد.
"مجيد" از ماده "مجد" به معناي كثرت خير است. توصيف قرآن به "مجيد" به خاطر كثرت خيرات و بركات آن است.(ر.ك: قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، جـ7، ص 238 و 262، دارالكتب الاسلاميه / ترجمه الميزان، علامه طباطبايي؛، ج، صـ133، بنياد علمي و فرهنگي علامه؛.)