خداوند متعال براي زمان ما هم معجزهاي فرستاده به نام قرآن، كه بشر از آوردن مثل آن عاجز است. قرآن از جهات گوناگون معجزه است؛ معجزهاي زنده و جاويدان كه به وسيله شخصي درس ناخوانده آورده شده و در مقابل تمام انديشمندان جهان "تحدي" (مبارزهطلبي) ميكند. برخي از جنبههاي اعجاز قرآن عبارتند از:
1. اعجاز ادبي كه برجستهترين اديبان عرب را سخت شگفتزده كرده، سرسختترين دشمنان پيامبر با شنيدن چند آيه آن به فرا بشري بودن قرآن اعتراف ميكردند، و هيچكس مثل قرآن، چيزي نياورده و نخواهد آورد.(براي كسب اطلاع بيشتر ر.ك: پيام قرآن، استاد مكارم شيرازي، ج 8، ص 82 ـ 102، انتشارات: نسل جوان.) 2. اعجاز از نظر اخبار غيبي، چون وعده پيروزي (خداپرستان) روم در كمتر از 10 سال بر (آتشپرستان آن زمان) ايران و پيشبيني فتح مكه و دهها نمونه ديگر؛(همان، ص 275 ـ 303.) البته ممكن است افراد ديگري نيز پيشگوييهايي بكنند و درست از آب درآيد؛ ولي نام آن معجزه نيست؛ زيرا غالباً كلي بوده و با عباراتي چند پهلو بيان ميشود و با ادعاي نبوت يا امامت همراه نبوده است. 3. اعجاز در وضع قوانين اخلاقي: انديشمندان غير مسلمان نيز به اين نكته معترفند كه "قرآن كلام الهي، متقنترين قوانين و نسخه پر افتخار بشري و عهدهدار سعادت بشر است كه قوانين سعادت بشر از روي آن بايد نوشته شود."(قرآن و ديگران، علياكبر صداقت، ص 46، نشر روح.) با مقايسه وضعيت اسفبار آن روز جهان كه بشر را در پرتگاه نابودي قرار داده بود و قوانين حيات بخش قرآن، به خوبي ميتوان به معجزه بودن آن پيبرد. 4. اعجاز از نظر علوم جديد و اكتشافات علمي: با اينكه قرآن كتاب تربيت و هدايت است، ولي در عين حال اقيانوس بيكراني از علوم تجربي و انساني هم هست كه دانشمندان را به تحقيقات زيادي واداشته و آنها را وادار به اعتراف كرده كه قرآن، ساخته و پرداخته حضرت محمد6 نيست؛ بلكه از ناحيه غيب به او وحي شده است.(پيام قرآن، همان، ص 245.) حركت و جاذبه زمين، حركت خورشيد و منظومه شمسي، گسترش روزافزون جهان، زوجيت عمومي و دهها نمونه ديگر، همگي از جنبههاي اعجاز علمي قرآن هستند.(برهان رسالت، آيتاللّه سبحاني، ص 225 ـ 281، نشر كتابخانه صدر.)
آنچه اشاره شد برخي از وجوه و شگفتيهاي قرآن بود. اين قسمت از پاسخ را با اعترافاتي از يك دانشمند غربي در اين مورد به اتمام ميبريم:
"بانو دكتر لورا واكسيا استاد دانشگاه نابل مينويسد: كتاب آسماني اسلام، نمونهاي از اعجاز است. قرآن كتابي است كه نميتوان از آن تقليد كرد. نمونه سَبْك و اسلوب قرآن در ادبيات سابقه ندارد. تأثيري كه اين سبك در روح انسان ايجاد ميكند، ناشي از امتيازات و برتريهاي آن است. چطور ممكن است اين كتاب اعجازآميز ساخته محمد6 باشد؛ در صورتي كه او يك نفر عرب درس نخوانده بود؟ ما در اين كتاب گنجينهها و ذخايري از علوم ميبينيم كه فوق استعداد و ظرفيّت باهوشترين اشخاص، فيلسوفان و قويترين رجال سياست و قانون است."
معجزه پيامبر6 از مقوله علم و معرفت است كه ميتواند براي همه و تا ابد معجزه باشد. وقتي از مقوله علم و معرفت شد، جواب اشكال شما روشن ميشود؛ چون به حكم ضرورت، فهم مردم مختلف است و قوي و ضعيف دارد؛ هم چنان كه كمالات مختلف است، و راه فطري و غريزي انسان براي درك كمالات كه به صورت روزمرّه در زندگياش آن را طي ميكند اين است كه هر چه را خودش درك نكرد و از درك آن عاجز ماند، به كساني مراجعه ميكند كه قدرت درك آن را دارند و حقيقت مطلب را از آنان ميپرسد. پس معجزه بودن قرآن براي فرد فرد بشر و براي تمامي اعصار است. در باب بلاغت قرآن هم، اهل زبان بايد اعجازش را بفهمند و ديگران از ارائه دليل و استدلال آنان مطلب را به دست آورند، و ميان اين معجزه و معجزه عصاي موسي كه از مقوله علم نيست و محدود به زماني خاص وعدهاي خاص است، تفاوت بسياري وجود دارد و فراگير بودن معجزه پيامبر گرامي اسلامچنين اقتضايي دارد.(الميزان، علامه طباطبايي، ج 1، ص 94، مؤسسه اعلمي للمطبوعات.)
البته خداوند از همه اعمال آدميان آگاه است و قدرت جلوگيري از كارهاي زشت، منكر، ظلم و ستمها را نيز دارد و ميتواند كاري كند كه همه مردم، ايمان بياورند و در راه راست قرار گيرند: "وَ لَوْ شَآءَ رَبُّكَ لاَمَنَ مَن فِي الاْ رْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا؛(يونس،99) و اگر پروردگار تو ميخواست، قطعاً هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان ميآوردند." ليكن خداوند خواسته است آدمي بر اساس اختيار، راه خود را انتخاب كند و آن را بپيمايد. خداوند متعال براي يافتن راه از بيراه، چراغهاي هدايت به نام پيامبران و عقل، را قرار داد و فرموده است: "إِنَّا هَدَيْنَـَهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا؛(انسان،3) ما را ه راست را بدو نموديم؛ يا سپاسگزار خواهد بود و يا ناسپاسگزار."