اليسع اسوه همكارى و استمرار دعوت

 حضرت اليسع از پيامبران بنى‏ اسرائيل است كه پس از الياس ظهور كرده و نامش در قرآن دو بار همراه با مدح و ستايش آمده و به خير و فضيلت توصيف شده‏ است؛

وَاذكُرْ إِسْمعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الأَخْيارِ؛(1)

و اسماعيل و اليسع و ذوالكفل رابه ياد آور، كه همگى از نيكان بودند.

وَإِسْماعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطاً وَكُلّاً فَضَّلْنا عَلَى العالَمِينَ؛(2)

و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط (را به ‏ياد آر) و جملگى را بر جهانيان فضيلت بخشيديم.

مطابق روايات، اليسع جانشين الياس بوده كه پس از تلاش‏ها و فعاليت‏هاى تبليغى و زمينه ‏سازي هاى مفيد و مؤثر، راه را براى ايمان بنى‏ اسرائيل هموار كرده است، به‏ گونه‏ اى كه پس از او، عموم بنى‏ اسرائيل به اليسع ايمان آورده و به فرمانش گردن نهاده‏ اند. طبرسى به نقل از ابن عباس مى‏ گويد:

پس از آن كه خداوند الياس را براى نجات از توطئه پادشاه و همسرش به آسمان برد و دشمنانى نيرومند را بر پادشاه و قومش مسلط كرد كه وى و همسرش را به قتل رساندند، خداى‏ تعالى اليسع را به رسالت ميان مردم برانگيخت. بنى‏ اسرائيل بدو گرويدند و او را بزرگ داشتند و فرمانش گردن نهادند.(3)

اليسع اسوه همكارى و استمرار دعوت

قرآن مجيد به شيوه‏ هاى تبليغى حضرت اليسع هيچ اشاره ننموده و تنها او را مدح نموده است، اما آنچه از روايات موجود بر مى‏آيد اين است كه اليسع در شرايط خفقان و فشار و بدون آن كه رابطه خويشى ميان او و الياس بوده باشد همراهى و مساعدت نيكويى با الياس انجام داده و پس از او به‏  خوبى از عهده جا نشينى او برآمده است.

ثعلبى در قصص الانبياء مى‏نويسد:

الياس (در هنگام گريختن از چنگ جبار زمان) به خانه زنى از بنى ‏اسرائيل وارد شد كه ‏پسرى بيمار به نام اليسع بن اخطوب داشت. آن زن الياس را پناه داد و خبرش را پنهان‏ داشت. الياس براى فرزند او دعا كرد و شفا يافت. از آن پس اليسع تابع مرام الياس‏ گشت و به او ايمان آورد و تصديق اش نمود و همراهى كرد و به هر كجا مى رفت ملازم او بود.(4)

با اين همه، مأموريت اصلى اليسع هنگامى آغاز مى‏شود كه از سوى الياس به جانشينى منصوب مى شود و خدا نيز او را به رسالت مبعوث مى‏ فرمايد:

و قيل انه استخلف اليسع على بنى ‏اسرائيل ... و بعث الله اليسع رسولاً فامنت به بنواسرائيل و عظموه و انتهوا الى امره.(5)

گفته شده كه اليسع به جانشينى براى رهبرى بنى‏ اسرائيل منصوب شد و خداوند او را رسول اين قوم قرار داد، پس بنى ‏اسرائيل بدو ايمان آورده و بزرگش داشتند و فرمانش پذيرفتند.

با توجه به عدم ذكر شيوه‏ هاى دعوت اليسع در قرآن و روايات، در بيان سيره تبليغى او به همين مقدار اكتفا مى‏كنيم.

1 - ص (38) آيه 48.

2 - انعام (6) آيه 86.

3 - محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 13، ص 397.

4 - ثعلبى، قصص القرآن، ص 229.

5 - محمدباقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 13، ص 397.

Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center