نگاهى به اهداف و آثار ازدواج در قرآن‏
نگاهى به اهداف و آثار ازدواج در قرآن‏ مصطفى اسدي • مفهوم ازدواج‎ ‎ • اهداف و آثار ازدواج‎ ‎     ‏1- حفظ انساب‏     ‏2- برخوردارى از سكون و آرامش‏     ‏3- حفظ نوع بشر‏     ‏4- داشتن فرزندان صالح‏    ‏5- مودت و رحمت‏     ‏6- ارضاى غريزه جنسي‏     ‏7- بازداشتن از گناه‏     ‏8- توسعه رزق‏  يكي از بناهاى پر اهميت اجتماع، ازدواج و تشكيل خانواده است در اين ‏واحد‎ ‎اوليه اجتماعى سنگ بناى تعليم و تربيت نهاده مي‌شود و انسان در ‏عرصه ازدواج به‎ ‎آرامش و تكامل مي‌رسد‎.‎ در اين مقاله سعى شده است كه با نگاهى اجمالى به اهداف و آثار ‏ازدواج از نظر‎ ‎قرآن كريم به تبيين اهميت اين سنت حسنه پرداخته شود. ‏مطلب را با هم از نظر‎ ‎مي‌گذرانيم‎:‎ مفهوم ازدواج‎ ‎ ازدواج، در عرف و شرع، پيمان زناشويى است كه بر اساس آن، براى مرد ‏و زن در‎ ‎برابر هم، تعهدات اخلاقى و حقوقى پديد مي‌آيد كه سرپيچى (از ‏بسياري) از آنها، عقوبت‎ ‎و كيفر در پى خواهد داشت‏‎. ‎ در هر آييني، ازدواج با قوانين و مقررات ويژه‌اى صورت مي‌گيرد و اسلام به‎ ‎آداب و رسوم ديگر اقوام احترام گذاشته است: «لكل قوم نكاح» از پيمان ‏زناشويى در‏‎ ‎قرآن به «نكاح» نيز تعبير شده، و به دو معنا به كار رفته ‏است:‏ ‏1. آميزش (بقره/230؛ نساء/6) ‏ ‏2. عقد ازدواج (نور/32)‏ ‎ نياز روح به كانون آرامش، با اهميت‌تر‎ ‎از نياز جنسى است. همسر ‏شايسته در پيش آمدهاى زندگي، راه وصول به آرامش و سعادت را‏‎ ‎نزديك ‏مي‌كند اهداف و آثار ازدواج‎ ‎ حكمت‌ها و آثار مهمى بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آياتى به آنها پرداخته‏‎ ‎است. در برخى موارد، هر چند زن و مرد با يكديگر زندگى مي‌كنند، ‏اهدافى كه بايد در‏‎ ‎زندگى آنان حاكم باشد، از ميان مي‌رود و دو طرف ‏بدون آن كه بهره‌اى از زندگى مشترك‏‎ ‎ببرند، با يكديگر زندگى مي‌كنند ‏برخى گفته‌اند: هر جا نشانه‌هاى الفت و حكمت‌هاي‎ ‎زوجيت چه در دنيا و ‏چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجيت را به كار برده است‎.‎‏(روم/ 21 ‏فرقان/74 زخرف/70 بقره/25 يس/56)‏ و هرگاه جاى اين نشانه‌ها و حكمت‌ها را‎ ‎بغض و خيانت يا تفاوت عقيده زن ‏و مرد با يكديگر پر مي‌كند، قرآن از كلمه «امرأه»‏‎ ‎استفاده كرده است ‏‏(يوسف/30 تحريم/10و 11).‏ همچنين آن جا كه حكمت زوجيت (بقاى نسل‏‎ ‎انسان) از ميان برداشته ‏مي‌شود، باز قرآن واژه «امرأه» را به كار برده است‎ ‎‏(ذاريات/25 مريم /4 و ‏‏5 آل عمران/40). ‏ بدين سبب دوباره وقتى اين حكمت سر برمي‌آورد‎ ‎و ثمره زوجيت به بار ‏مي‌نشيند، باز قرآن تعبير را عوض كرده كلمه «زوج» را به كار‎ ‎مي‌برد. در ‏آيه 40 آل عمران، زكريا به خدا خطاب مي‌كند كه همسرم نازا است: «و‎ ‎امرأتى عاقر»؛ ولى وقتى دعاى او اجابت مي‌شود، قرآن مي‌فرمايد: «و ‏اصلحنا له زوجه».‏  ‏1- حفظ انساب‎:‎ ازدواج و رعايت مقررات آن، نسب را حفظ مي‌كند. در‎ ‎اسلام، حفظ نسب، ‏پايه احكام و حقوق فراوانى است. بعضى از احكام فقهي، بر شناخت‏‎ ‎رابطه فرزند با پدر و مادر يا بر شناخت نسبت‌هاى فاميلى ديگر، مبتنى ‏است. تبعيت‎ ‎فرزند از پدر و مادر در كفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در ‏بردگى و حريت، ربابين‏‎ ‎پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول ‏نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب‎ ‎قضاى نمازهاى ميت بر پسر بزرگتر، ‏مسائل ارث، ولايت پدر و جد، حقوق طرفيني مانند حق‏‎ ‎حضانت و نفقات، ‏عقوق والدين و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقى مانند صله رحم، هبه به‎ ‎اقارب، عقيقه فرزند و مسائل فراوان ديگري، بر حفظ انساب متوقف است. ‏و از اين جا به‎ ‎اهميت ازدواج و مراعات حدود آن نيز پى مي‌بريم. حفظ ‏نسب، حكمت عده زن بين دو ازدواج‎ ‎شمرده شده است. انتظار زن براي ‏ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده‎ ‎روز (بقره/ 234)، ‏عده زن به مدت سه دوره پاكى پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن‎ ‎باردار براى ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4) همه اين مقررات ‏گوياي اهميت حفظ‏‎ ‎نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ ‏‏24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نيز برپايه‎ ‎حكمت حفظ نسب قرار داده شده ‏است‎. ‎  ‏2- برخوردارى از سكون و آرامش‏‎: نياز روح به كانون آرامش، با اهميت‌تر‎ ‎از نياز جنسى است. همسر ‏شايسته در پيش آمدهاى زندگي، راه وصول به آرامش و سعادت را‏‎ ‎نزديك ‏مي‌كند: «و من اياته أن خلق لكم من أنفسكم أزوجا لتسكنوا اليها...»، ‏‏«...و‎ ‎جعل منها زوجها ليسكن اليها...»‏ برخي مفسران، مقصود از لباس را در آيه 187 بقره، سكون و آرامش ‏دانسته‌اند؛‎ ‎همان گونه كه خدا شب را لباس (مايه آرامش و سكون) ‏دانسته: «و جعلنا اليل لباس لكم و‎ ‎انتم لباس لهن» نيز به سكون و ‏آرامشي كه با همسر حاصل مي‌شود، اشاره خواهد داشت‎. يكي از بناهاى پر اهميت اجتماع، ازدواج و تشكيل خانواده است در اين ‏واحد‎ ‎اوليه اجتماعى سنگ بناى تعليم و تربيت نهاده مي‌شود و انسان در ‏عرصه ازدواج به‎ ‎آرامش و تكامل مي‌رسد‎ ‏3- حفظ نوع بشر‎:‎ طبق بيان قرآن، ازدواج وسيله‌اى براى توليد و بقاي‎ ‎نسل در انسان و ‏حيوان است: «... جعل لكم من انفسكم ازواجا و من الانعام ازواجا‎ ‎يذروكم ‏فيه‎...» ‎ گرچه جمله «يذروكم فيه» تكثير نسل انسان را بيان داشته است، در اين ‏جهت،‎ ‎ميان انسان و چهارپايان و گياهان فرقى نيست. در جاى ديگرى ‏مي‌فرمايد: پروردگار، شما‎ ‎را از «نفس واحدي» آفريد و جفتش را نيز از او ‏خلق كرد، و از آن دو، مردان و زنان‎ ‎بسيارى را پراكنده ساخت: «... و بث ‏منهما رجالاً كثيرا و نساء...». ‏ در آيه 72 نحل‏‎ ‎مي‌فرمايد: از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‌ها قرار ‏داد «... و جعل لكم من‎ ‎ازواجكم بنين و حفده». قرآن، بقاى نسل انسان و ‏اجتماع مدنى را به ازدواج منوط‏‎ ‎مي‌داند و روى آوردن به زنا و لواط را نابود ‏كننده راه بقاى نسل مي‌شمارد: «و لا‎ ‎تقربوا الزنى انه كان فاحشه و ساء ‏سبيلا»، «ائنكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل»؛‎ ‎زيرا با رواج راه‌هاى ‏نامشروع، رغبت به نكاح كم مي‌شود؛ جاذبه‌اش از بين رفته، فقط‎ ‎بار ‏تامين مسكن و نفقه و به دنيا آوردن اولاد و تربيت آنان، باقى مي‌ماند. در‏‎ ‎نتيجه، آسان‌ترين راه‌هاى اشباع غرايز كه نامشروع است، رايج مي‌شود و ‏هدف بقاى نسل،‏‎ ‎رنگ مي‌بازد‎.‎ ‏4- داشتن فرزندان صالح‎:‎ يكي از خواسته‌هاى غريزى انسان، نياز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامين مي‌شود؛‎ ‎زيرا اصل توليد و تكثير، از راه‌هاى غير مشروع نيز ممكن است؛ ولى در ‏سايه ازدواج،‎ ‎نسلى داراى اصل و نسب پديد مي‌آيد. قرآن در آياتي، فرزند ‏را زينت زندگى دنيا شمرده‏‎ ‎كه بيان‌گر رغبت انسان به داشتن فرزند و ‏برقرار شدن رابطه پدر يا مادر و فرزند است‎ ‎‏«المال و البنون زينه الحيوه ‏الدنيا». داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبيرهاي‎ ‎گوناگونى در قرآن ‏آمده است. در آيه 223 بقره از اين كه مي‌گويد: «نساوكم حرث لكم‎ ‎فاتوا ‏حرثكم انى شئتم...»، يادآور مي‌شود كه بكوشيد از اين فرصت بهره گيريد ‏و با‎ ‎پرورش فرزندان صالح و شايسته كه به حال دين و دنياى شما مفيد ‏باشد، اثر نيكى براي‎ ‎خود از پيش بفرستيد. «... و قدموا لانفسكم...». در ‏آيه 187 بقره پس از آن كه از‏‎ ‎آميزش با همسر سخن به ميان آمده است، ‏مي‌فرمايد: «... و ابتغوا ما كتب الله لكم‎..‎‏.»‏‎ ‎كه به نظر بسيارى مقصود، ‏طلب فرزند است. در موارد متعددى از قرآن، خداوند براي‎ ‎داشتن فرزند ‏صالح، خوانده شده است. در آيه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل مي‌كند‎ ‎كه عرضه مي‌دارند اگر فرزند صالح نصيبشان شود، شكرگزار خواهند بود: ‏‏«دعوا الله‎ ‎ربهما لئن اتيتنا صالحا لنكونن من الشكرين...». در چند جا، ‏درخواست حضرت زكريا (ع‎) ‎مطرح شده است كه از خداوند، فرزندى كه ‏لياقت جانشينى او را داشته: «... فهب لى من‏‎ ‎لدنك وليا»، و مورد رضايت ‏پروردگار باشد: «... و اجعله رب رضيا» را خواسته است. در‎ ‎سوره آل ‏عمران، پس از مشاهده شايستگي‌هاى مريم (ع) پروردگارش را ‏مي‌خواند: خداوندا‎! ‎از طرف خود، فرزند پاكيزه‌اى نيز به من عطا فرما: «... ‏هب لى من لدنك ذريه طيبه انك‏‎ ‎سميع الدعاء»‏‎.‎ ‏5- مودت و رحمت‎:‎ از ديگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: «و جعل بينكم‎ ‎موده و رحمه...» ‏آن چه در آغاز زندگى مشترك بين زن و شوهر، يگانگى برقرار مي‌كند،‎ ‎و ‏اثر آن در مقام عمل ظاهر مي‌شود، مودت است؛ ولى پس از گذشت ‏زمان و رسيدن دوران‎ ‎ضعف و ناتواني، رحمت جاى مودت را پر مي‌كند. ‏رحمت و مودت به تعبير قرآن، دو نشانه‎ ‎الهى و ضامن به پا ماندن بناى ‏زندگى و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز‎ ‎زندگى نيز در ‏زندگى نقش دارد. گاهى زحمات و خدمات بلاعوض و ايثارگرانه بدون هيچ‎ ‎گونه چشم داشتى حتى گاهى با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان ‏سر مي‌زند. در اينجا‏‎ ‎براى حفظ نظام خانوايكى از خواسته‌هاى غريزى انسان، نياز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامين مي‌شود؛‎ دگي، مودت رنگ مي‌بازد؛ ولي ‏رحمت جايگزين آن مي‌شود‎.‎ يكي از خواسته‌هاى غريزى انسان، نياز فطرى به‏‎ ‎پدر و مادر شدن ‏شمرده، و پاسخ به اين خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامين مي‌شود؛‎ ‏6- ارضاى غريزه جنسي‏‎:‎ غريزه جنسي، نيرويى است كه در زن و مرد قرار‏‎ ‎داده شده و ازدواج، ‏وسيله‌اي مُجاز براى اطفاى نيروى شهوت و پاسخى به اين غريزه‏‎ ‎خدادادى است: «و الذين هم لفروجهم حفظون ¤ الا على ازواجهم او ما ‏ملكت ايمانهم‎ ‎فانهم غير ملومين» ‏ در حديث آمده است: ميان لذت‌هاى مادى و جسمانى در دنيا و آخرت،‏‎ ‎هيچ كدام به پايه لذت زناشويى نمي‌رسد؛ سپس امام به آيه 14 آل ‏عمران استشهاد مي‌كند‎ ‎كه در ميان شهوات گوناگون، علاقه به زن را ‏مقدم داشته است: «زين للناس حب الشهوت من‎ ‎النساء و البنين و ‏القناطير المقنطره...» در آيه 187 بقره مي‌فرمايد: خداوند‎ ‎مي‌دانست كه ‏شما به خود خيانت مي‌كرديد و آميزش با همسر را كه ممنوع شده بود، ‏انجام‎ ‎مي‌داديد؛ بدين سبب، ممنوعيت برداشته شد: «... علم الله انكم ‏كنتم تختانون انفسكم‎ ‎فتاب عليكم و عفا عنكم فالن باشروهن...». اين ‏آيه، به نياز غريزى جنسى اشاره دارد‏‎ ‎كه به رغم ممنوعيت شرعي، مردم ‏به سوى آن كشيده مي‌شوند؛ البته اين امر نمي‌تواند‎ ‎انگيزه اصلى و ‏هدف نهايى ازدواج باشد؛ زيرا غريزه جنسى در زن و مرد، دوره محدودي‎ ‎دارد و اگر غرض از ازدواج، فقط اين جهت باشد، بايد زوجين هنگام ناتوانى ‏جنسي،‎ ‎يكديگر را رها كنند يا زن و مردى كه توانايى جنسى خويش را از ‏دست داده‌اند، هيچ گاه‎ ‎پيمان زناشويى نبندند‏‎.‎ ‏7- بازداشتن از گناه‎:‎ يكي از آثار ازدواج براى زن و مرد، ايجاد زمينه‏‎ ‎تقوا و دورى از گناهان است. ‏با اشباع غريزه جنسى در زن و مرد، زمينه گناهان شهوت‏‎ ‎انگيز از ميان ‏مي‌رود. اين كه در قرآن از كسى كه ازدواج كرده، به «مُحصن و محصنه» ‏تعبير شده: «فاذا احصن...»، به جهت اين است كه زن و مرد، با ازدواج در ‏حِصن سنگر‎ ‎مستحكمى قرار مي‌گيرند و خود را حفظ مي‌كنند تا ‏وسوسه‌هاى شهوانى در آنان اثر‏‎ ‎نگذارد؛ بلكه ازدواج، زمينه گناهان ديگر ‏را نيز از بين مي‌برد؛ زيرا پذيرفتن‎ ‎مسئوليت تامين و تربيت اولاد، انسان را ‏به استفاده بهينه از عمر وا مي‌دارد و براي‎ ‎گناه و معاشرت‌هاى گمراه ‏كننده جايي باقى نمي‌ماند. پيامبر اكرم (ص) فرمود: «من‎ ‎تزوج فقد احرز ‏نصف دينه» با ازدواج، نيمى از دين صيانت مي‌شود. ‏ در روايتى ديگر آمده‏‎ ‎است: بدترين مردم، كساني‌اند كه در تجرد به سر ‏مي‌برند. در تفسير آيه 187 بقره «هن‎ ‎لباس لكم و انتم لباس لهن» برخى ‏گفته‌اند: آن گونه كه انسان، با لباس از سرما و‎ ‎گرما و حشرات و ‏آسيب‌هاى جلدي، محافظت مي‌شود، زن و مرد، با ازدواج، يكديگر را از‎ ‎گناه حفظ مي‌كنند. در آيه 28 نساء حكمت تشريع ازدواج اين گونه بيان ‏شده است: «يريد‎ ‎الله ان يخفف عنكم...»؛ زيرا پيروى از شهوات و در دام ‏گناه افتادن، براى انسان،‏‎ ‎وزانت و سنگينى مي‌آورد و تشريع ازدواج و ‏فراهم شدن امكان آن براى كسى كه نمي‌تواند‎ ‎با زنان آزاد ازدواج كند، از ‏فساد و گناه جلوگيرى مي‌كند و انسان از عواقب آن در‎ ‎امان مي‌ماند و اين ‏نوعى توسعه براى انسان شمرده مي‌شود‎.‎ ‏8- توسعه رزق‎:‎ نگراني از تنگ دستي، يكى از بهانه‌هايى است كه براي‎ ‎گريز از ازدواج، ‏مطرح مي‌شود. قرآن، اين گونه به انسان اميدوارى مي‌دهد: از فقر و‎ ‎تنگ ‏دستى جوانان و مجردان نگران نباشيد و در ازدواج آنها بكوشيد چرا كه اگر ‏فقير‎ ‎باشند، خداوند از فضل خويش، آنان را بى نياز مي‌سازد: «و انكحوا ‏الايمى منكم و‏‎ ‎الصلحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم الله من ‏فضله...» برخى گفته‌اند:‏‎ ‎مفاد اين آيه، وعده خداوند به غنا و بى نيازى ‏است براى كسانى كه تشكيل خانواده‏‎ ‎دهند. رواياتى نيز اين معنا را تاييد ‏مي‌كند. ‏ يكي از آثار ازدواج براى زن و مرد، ايجاد زمينه‏‎ ‎تقوا و دورى از گناهان است. ‏با اشباع غريزه جنسى در زن و مرد، زمينه گناهان شهوت‏‎ ‎انگيز از ميان ‏مي‌رود در حديثي، امام صادق (ع) ترك ازدواج‎ ‎به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است؛ زيرا پس از وعده قرآن به‎ ‎توسعه رزق، ‏نگرانى در اين زمينه، جز بدگمانى به خدا نيست. با توجه به اينكه افرادي‎ ‎در جامعه، پس از ازدواج، نه تنها ثروتمند نمي‌شوند، بلكه بر فقرشان ‏افزوده مي‌شود و‎ ‎اگر اين آيه، متضمن وعده خداوند باشد، خلف وعده لازم ‏مي‌آيد و خلف وعده قبيح است،‏‎ ‎گروهى برآنند كه براى وعده در اين آيه ‏بايد معلق بر مشيت الهى در تقدير گرفته شود؛‏‎ ‎يعنى پس از ازدواج، اگر ‏خدا بخواهد، آنان را بى نياز مي‌كند، چنان كه در آيه 28‏‎ ‎توبه، براى وعده ‏الهى به غنا و بي نيازى به مشيت خدا تصريح شده است: «و ان خفتم‎ ‎عيله فسوف يغنيكم الله من فضله ان شاء...» اشكال شده است: همان ‏طور كه غنا و بي‎ ‎نيازى متاهلان، به مشيت منوط است، غنا و بى نيازى ‏مجردها و كسانى كه همسر ندارند‏‎ ‎‏(بلكه هر پديده‌اي) نيز به مشيت ‏توقف دارد، پس اين چه وعده‌اى است كه خدا، براي‎ ‎ازدواج داده است؛ ‏زيرا همان گونه كه متاهل‌ها، بر اثر مشيت الهي، به دو گونه (فقير‎ ‎و ‏غني) تقسيم مي‌شوند، مجردها نيز چنين هستند و اتفاقاً اين وعده ‏درباره مجردان در‎ ‎قرآن آمده است: «و ان يتفرقا يغن الله كلا من سعته»... ‏اگر وضعيتى پيش آيد كه زن و‏‎ ‎شوهر نتوانند با هم زندگى كنند و از هم ‏جدا شوند، خداوند هر دو را با فضل و رحمت‎ ‎خود بى نياز خواهد كرد‏‎.‎ پاسخ اشكال آن است كه بسيارى از مردم خيال مي‌كنند، ازدواج و ‏فراوانى عائله،‏‎ ‎سبب فقر، تجرد، سبب پس انداز و ثروت مي‌شود. آيه در ‏صدد آن است كه اين توهم را از‎ ‎دل‌ها بزدايد و غفلت از رزاق حقيقى را ‏بردارد و به ما بفهماند كه گاه، بركت و‎ ‎فراواني، در مال انسان (با وجود ‏عائله‌مند بودن) ايجاد مي‌شود، و گاهى هم انسان (در‎ ‎عين كم عائله ‏بودن و مجرد زيستن) هر چه مي‌كوشد، در معيشت او پيشرفتى حاصل ‏نمي‌شود. افزون بر آن كه پذيرفتن مسئوليت تامين زن و فرزند، در او ‏مسئوليت پديد مي‌آورد. در حديثي، امام صادق (ع) ترك ازدواج‎ ‎به سبب ترس از گرسنگى را سوء ‏ظن به پروردگار دانسته است وقت‎ ‎را از بين نمي‌برد و از عمر خويش استفاده ‏بهينه مي‌كند و با كسب معاش بر عزت و‎ ‎اعتبار خويش مي‌افزايد، ‏بنابراين، آيه «ان يكونوا فقراء يغنهم الله» بيان مي‌دارد‎ ‎كه گاهى با ازدواج، ‏فقر از زندگى رخت برمي‌بندد، نه آن كه هميشه با ازدواج، فقر‎ ‎برطرف ‏مي‌شود وگرنه اين آيه با آيه «و ليستعفف الذين لا يحدون نكاحا» تنافض ‏مي‌يافت‎.‎‏ فخر رازى معتقد است كه آيه «ان يكونوا فقراء يغنهم الله» در ‏مقام وعده الهى نيست؛‏‎ ‎بلكه مفاد آيه آن است كه نبايد ترس از فقر، مانع ‏ازدواج شود؛ زيرا مال فناپذير است‎ ‎و آن چه ارزش و بقا دارد، فضل خدا ‏است كه بايد در پى آن بود كه از انباشتن ثروت‏‎ ‎بهتر است. «قل بفضل الله ‏و برحمته فبذلك فليفرحوا هو خير مما يجمعون».‏ آثار ديگرى نيز بر ازدواج مترتب است؛ مانند حرمت برخى از زنان از جمله ‏مادر‎ ‎زن و خواهر زن و... كه در ازدواج‌هاى ممنوع خواهد آمد. اثر ديگر ‏ازدواج، ايجاد‎ ‎حقوق زوجيت است كه بحث آن مجال ديگري مي‌طلبد‎. ‎
Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center