فضه در قرآن
فضه در قرآن
مهناز رحيم پور
خداوند متعال لباسهاى بهشتيان را از جنس پارچه نازک حرير
و ابريشم توصيف مى کند در سوره کهف، آيه31 و حج،آيه23
در مقام تزئين غلمان بهشتى مىفرمايد:«من أساور من ذهب»
دستبندهاى آنان از طلاست و در سوره فاطر مىفرمايد:«جنّات عدّن
يدخلونها يحلّون فيها من أساور من ذهب و لولوء؛در بهشتهاى
هميشگى که به آنها در خواهند آمد در آنجا با دست بندهايى
از زر و مرواريد زيور يابند».(سوره فاطر، آيه 34) اما در
سوره انسان خداوند در توصيف جنس ظروف و دستبندهاى بهشتيان تنها
از جنس نقره که در زبان عربى فضّه است،ياد مىکند. و اين
کلمه را در اين سوره در سه جا نام مىبرد:
ـ «و يطاف عليهم بآنية من فضّه و أکواب کانت قواريراً»(سوره
انسان،آيه 15)
کلمه «آنية» جمع «اناء» به معناى ظرف.و «اکواب» جمع «کوب»،به
معناى ظرف آب است؛البته ظرفى که مانند ليوان نه دسته داشته باشد
و نه لوله.
خدّام بهشتى (غلمان) براى اهل بهشت طعام و آب مىآورند.
با چنين ظرفهاى نقره فام دور آنان طواف مىکنند
ـ «قوارير من فضّة قدّروها تقديرا؛ آن بلورين کوزههاى
نقره فام و به اندازه و تناسب (اهلش) مقدّر کردهاند».(سوره انسان، آيه 16)
ـ «عليهم ثياب سندس خضر و استبرق و حلّوا اساور من فضّة و
سقاهم ربّهم شراباً طهورا؛بر بالاى بهشتيان، ديباى سبز و
حرير سطبر (زخيم) است و بر دستهايشان دستبند نقره فام و خدايشان
شرابى پاک و گوارا بنوشاند».(سوره انسان، آيه 21)
بر اساس روايات؛ حسن و حسين (ع) بيمار شدند. پيامبر
بزرگ اسلام (ص) با جمعى از ياران به عيادتشان آمدند.پيامبر
(ص) به على (ع) فرمودند:اى ابوالحسن! خوب بود براى شفاى
فرزندان خود نذرى مىکردى، على (ع) و فاطمه (س) و فضّه
نذر کردند که اگر آنها شفا يابند،سه روز،روزه بگيرند. بنابه روايت
امام صادق (ع):نزد فاطمه (س) مقدارى جو بود،آن را آسياب کرد و با آن
غذايى تهيه کرد، همين که آن را پختند و پيش روى
خود نهادند تا تناول کنند، مسکينى آمد و گفت:سلام بر شما اى اهل
بيت محمد (ص)! خدا رحمتتان کند، مسکينى هستم،على (ع)
برخاست و يک سوم آن طعام را به سائل داد، چيزى نگذشت که يتيمى
آمد و گفت:خدا رحمتتان کند، باز على (ع) برخاست و يک سوم ديگر
را به يتيم داد، پس از لحظهاى اسيرى آمد و گفت خدا
رحمتتان کند، باز علي(ع) ثلث آخر را هم به او داد، و آن شب حتى طعم آن
غذا را نچشيدند و خداى تعالى اين آيات را در شأن ايشان
نازل کرد و اين آيات در مورد هر مؤمنى که در راه خدا چنين
کند، جارى است.
اين سوره به عنوان يکى از افتخارات و فضائل مهم على
(ع) و فاطمه (س) و فرزندانشان محسوب مى شود.1
نعمتهاى بهشتى که در اين سوره بيان گرديده،عبارتند
از:لباسهاى بهشتيان از جنس حرير و استبرق، انواع نوشيدنيها
از جمله با طعم کافور و زنجبيل مخصوص و چشمه سلسبيل، درختان بهشتى
و سهل الوصول بودن دست يابى به ميوههاى آنان، خادمان
بهشتي(غلمان) که به مرواريدهاى درخشان و پراکنده تشبيه
شدهاند و در اطراف بهشتيان مشغول خدمتگزارى هستند و آنقدر چهرههايشان
نورانى است که نور رويشان به روى يکديگر مىتابد،
و در دستهايشان دستبندى از جنس نقره است.
در اين سوره خداوند در آيه:«سقاهم ربهم شراباً طهوراً» همه
واسطهها را حذف کرده، نوشاندن شراب طهور را مستقيماً به خود نسبت داده است.
جنس کليه ظروف طعام و آب را از جنس نقره بيان مىکند. و
منظور از نقرهاى بودن آنها تشبيه رساى ظروف بهشتيان است
که از نظر صفا و زيبايى مانند نقره است، نه اينکه حقيقتاً
از جنس نقره باشد.2
اين را هم بايد دانست که در آيات مورد بحث جزو نعمتهاى
بهشتى،حورالعين ذکر نگرديده، با اينکه در قرآن کريم
هر جا سخن از نعمتهاى بهشتى شده،حورالعين جزو مهمترين
آنها ذکر گرديده است. ممکن است از ظاهر آيات چنين فهميده
شود که علت آن اين بوده که در بين افراد،کسى از زنان بوده، و
خداى تعالى براى رعايت حرمت ايشان سخن از حورالعين
به ميان نياورده است.در تفسير روح المعانى همين معنا
را از لطائف قرآن دانسته و گفته:در صورتى که آيات درباره اهل بيت
(ع) نازل شده باشد، ذکر نشدن حورالعين از لطيفترين نکات خواهد
بود.و به خاطر رعايت احترام انسيه حور حضرت فاطمه (س) است.3 و نيز
در بيان جنس ظروف و دست بندهاى آنان،اشاره به فضّه مىکند.
اين کنيز در خانه دختر پيامبر (ص) به عنوان يک
همکار و يکى از اعضاى خانواده، مورد احترام بود و هرگز به چشم
کنيز و خدمتکار به او نگاه نمىشد.کارهاى خانه به طور عادلانه ميان
حضرت زهرا (س) و فضّه خادمه،تقسيم شده بودوتا فاطمه (س) زنده بود، فضه او را
خدمت کرد.پس از وفات او،در خدمت دخترش زينب کبرى (س) باقى ماند.
در کربلا نيز به همراه اهل بيت (ع) بود. و از آن جايى
که در خانه عصمت و طهارت و در کانون مهبط وحى رشد و نمو کرده بود، آوردهاند
که قريب به بيست سال جز به قرآن تکلّم نمىکرد.وى علاوه
بر مقام علمى و احاطه بر قرآن و فضائل اخلاقى،همچون ديگر بانوان
اهل بيت (ع) مصائب بزرگى را متحمّل شد.4 وى از پيروان صديق
و از شيعيان واقعى خاندان نبوّت بود و خداى سبحان
همانگونه که به پاس و بزرگداشت از حضرت فاطمه (س) در اين سوره از حورالعين
نامى نمىبرد.با لطافت خاصى نام فضّه را بدون ذکر طلا در قرآن مىآورد.و
اين گونه از تلاش نيکوکاران به صورت اشاره تشکر مىکند.
1. محمد حسين طباطبائى،
الميزان، ترجمه:سيد محمد باقر موسوى همدانى، ج 3، ص 364.
2. همان.
3. بانو سيده نصرت امين،
مخزن العرفان، ج 3، ص 240 ـ 244، ناصر مکارم شيرازى، تفسير
نمونه، ج 25، ص 342 ـ 348.
4. دکتر احمد بهشتى،
زنان قهرمان،ص 146 ـ 152 و عبدالحسين دستغيب، زندگانى حضرت
فاطمه زهرا(س) و زينب کبرى،ص 150 به بعد.
منبع :بشارت ،مهر و آبان
1384، شماره 49