اهلبيت (عليهم السلام) در قرآن
اهلبيت (عليهم السلام) در قرآن
حسن رضا رضائى
مقدمه
عترت طاهرين ـ عليهم السلام ـ بر اساس آيات قرآن و حديث
متواتر ثقلين، همتاى قرآن بوده، و تمسك به يكى از آن دو،
بدون ديگرى، مساوى با ترك هر دو ثِقل است و دستيابى
به دين كامل، تمسك به هر دو ثِقل است. قرآن و عترت، عصاره نبوت و تداوم بخش
رسالت هستند كه هدايت بشر را تا قيامت تضمين مىكنند.[1]
قرآن، اسلام مكتوب است و اهل بيت اسلام ناطق.
قرآن، راه است و اهل بيت، رهبر.
قرآن، قانون است و اهل بيت قانونشناس و مجرى قانون.
قرآن مشعل است و امام، مشعلدار و قرآن ، كتاب حكمت
است و اهل بيت الگوى حكمت.
در اين تحقيق، به اين موضوع بررسى مىشود كه آيا اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و ويژگيهاى
آنها در قرآن بيان شده است؟
درباره اين موضوع بايد گفته شود كه كلمه «اهل بيت» در
قرآن در سه آيه آمده است. آيه اول: سورة قصص آية 12، «هَلْ
أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيتٍ يكْفُلُونَهُ لَكُمْ» اين
آيه اشاره به قصد حضرت موسى ـ عليه السّلام ـ دارد، زمانى
كه طفل صغيرى بوده و شير هيچ دايهاى را در كاخ فرعون قبول نمىكرد. خواهر موسى به آنها گفت: «آيا مايليد
كه من شما را بر خانوادهاى كه دايه و
پرستار اين طفل شوند؛ راهنمايى كنم».
اهل بيت در اين آيه داراى هيچ ابهامى
نيست چون آن كسى كه درخانواده داية و پرستار طفل است؛ مادر
خانواده است.
آية دوم، در سوره دهر آية 73 آمده است كه: «قالُوا أَ
تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيكُمْ
أَهْلَ الْبَيتِ» بعد از آنكه خداوند، بشارت داشتن فرزند را به ساره همسر
حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ داده است او به خاطر پيرى
خود و همسرش متعجب شده و فرشتگان به او گفتهاند: «آيا از كار
خدا متعجب هستى كه رحمت و بركات خداوند مخصوص شما اهل بيت رسالت است».
اهل بيت در اين آيه نيز داراى هيچ
ابهامى نيست و شامل خاندان وخانواده حضرت ابراهيم ـ عليه
السّلام ـ است.
آية سوم: در سورةاحزاب آية 33 آمده است كه: «إِنَّما يرِيدُ
اللَّهُ لِيذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيتِ وَ يطَهِّرَكُمْ
تَطْهِيراً» «براستى كه خداوند، مىخواهد پليدى
را از شما اهل بيت بزدايد و كاملاً پاك و پيراستهتان نمايد».
با بررسى و تفسير و شأن نزول و سياق آيات فوق، در
مىيابيم كه در دو آية
اول، مراد از «اهل بيت» مشخص بوده و داراى هيچ ابهامى نيست.
اما با بررسى سياق آيه سوم و شأن نزول آن مىتوان فهميد كه اين آيه در مقام بيان
مسئله مهمى درباره «اهل بيت» است. براى بررسى اين آيه،
چند نكته را بايد مورد توجّه قرار داد:
نكته اول: آية «تطهير» داراى سه تأكيد است.
الف. حرف «انّ» كه در پى آن «ماي» حصر آمده و دلالت دارد كه
طهارت منحصر در اهل بيت است.
ب. «لام» تأكيد كه بر سر كلمه «يذهب» آمده تا از ازاله كامل
تمام گناهان ومعاصى از اهل بيت پرده بردارد.
ج. جمله «يطهركم تطهيرا» كه در آخر اين آيه آمده
تا بفهماند، طهارت براى اهل بيت، كامل و بدور از هرگونه شائبه و شبهه
است.[2]
اين سه تأكيد نشان مىدهد كه «اهل بيت»
خانواده عادى و معمولى نيستند و داراى خصوصيات
منحصر بفرد مىباشند.
نكته دوم: ارادة خداوند در جملة «انما يريد الله...» بر فعل
او، يعنى «اذهاب رجس»، و «تطهير» تعلق گرفته و چنين ارادهاى جز ارادهى تكوينى
نيست چرا كه ارادة تشريعى به فعل ديگران تعلق خواهد گرفت
نه به فعل صاحب اراده، همچنين سياق آيه در مقام مدح و ستايش
اهل بيت است و اگر اين اراده تشريعى بود؛ مختص به گروه
خاصى نبود و اين مدح و ستايش نيز موردى نداشت.
نكته سوم: با ملاحظه موارد استعمال لفظ «رجس» در قرآن (مائده، آية
90؛ انعام، 125؛ يونس، 100) مىتوان گفت: اين لفظ
هم شامل پليدى محسوس و ظاهرى مىشود و هم شامل آلودگى
معنوى و نامحسوس.[3] و شكى نيست كه مقصود «رجس» در آية
تطهير ( كه با الف و لام نيز آمده) شامل تمام گناهان مىشود.[4]
نكته چهارم: علماء اهل تسنن با توجه به معناى لغوى «اهل بيت»،
آيه را
به خانواده و همسران پيامبر تفسير مىكنند.[5] اما در پاسخ بايد
گفت كه درست است. در كتابهاى لغت، كلمه «اهل بيت» به معناى اهل
خانواده (اعم از پدر، مادر، فرزندان و...) و خاندان آمده است.[6] اما سياق آيه
تطهير نشان مىدهد كه «اهل بيت»
در اين آيه افراد خاص از خانواده هستند و شامل همسران پيامبر
اسلام ـ صلّى الله عليه و آله ـ مىشود چون اگر شامل آنها مىشد لازم بود ضمير «عنكم» كه مذكر است به «عنكنّ» تبديل
شود.[7] علاوه بر آن روايات كه تبيين كننده مجهولات و تأويل
كننده متشابهات قرآن هستند؛ استفاده مىشود.
كه در اين قسمت از آيه (مانند بعضى از آيات)
جداگانه نازل شده است و به هنگام جمعآورى آيات
قرآن، در كنار اين آيات قرار گرفته است.[8] و روايات بوضوح،
مصداق «اهل بيت» در اين آيه را بيان كردند. طبري[9]
در تفسير خود «17» حديث و جلال الدين سيوطى،[10] در
الدر المنثور، «14» حديث را نقل نمودهاند كه سند همه آنها به
صحابه و تابعين (همچون: ابوسعيد خدرى، انس بن مالك، ابواسحاق،
ابوهريره، ابو حمراء، سعد بن وقاص، على بن حسين، عايشه،
ابن عباس و...» منتهى مىگردد.
بر طبق اين احاديث، پيامبر اسلام ـ صلّى الله عليه
و آله ـ كساء يا عباء بر سر پنج تن (پيامبر، على، فاطمه،حسن و
حسين ـ عليهم السلام ـ ) افكند و ام سلمه كه قصد ورود به آن را داشت؛
منع نمود و اين جمله را فرمود: «خدايا! اينان اهل بيت من
مىباشند، پروردگارا! پليدى
را از آنها دور ساز».[11]
آيات زيادى در شأن و منزلت «اهل بيت» نازل شده
است تا جايى كه ابن عباس روايت كرده كه درباره على ـ عليه
السّلام ـ به تنهايى، سيصد آيه نازل شده است.[12] و برخى
ديگر گفتهاند: كه ربع آيات
قرآن در مورد اهل بيت مىباشند[13]. و از باب
نمونه «60» آيه را با شأن نزول ذكر كردهاند كه به اعتراف بزرگان
اهل سنت درباره اهل بيت نازل شده است.
در اين جا به نمونههايى از آيات
كه شيعه و سنى در آن اتفاق نظر دارند كه درباره اهل بيت نازل
شده را ذكر مىنمائيم:
1. آية مودّت:
خداوند متعال مىفرمايد: «قُلْ لا
أَسْئَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبي»[14]
«به مردم بگو! براى تبليغ و رسالت، پاداش از شما نمىخواهم؛ مگر مودت و دوستى خويشانم».
صحيح مسلم و صحيح بخارى و مسند احمد بن حنبل و تفسير
ثعلبى همگى از ابن عباس نقل كردهاند كه وقتى اين
آيه نازل شده مسلمانان از پيامبر سئوال كردند؛ اقرباى شما چه
كسانى هستند؟ پيامبر فرمود: آنها على و فاطمه و دو فرزندانشان
(حسن و حسين) هستند.[15]
2. آية مباهله:
خداوند در سورة نساء آية 47 مىفرمايد: «فَمَنْ
حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا
نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِسائَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ
أَنْفُسَكُمْ...»[16]
پس هركس با تو در مقام مجادله برآيد درباره عيسى، بعد
از آنكه بوحى خدا بر احوال او آگاهى يافتى با او بگو: بيائيد
و ما و شما با فرزندان و زنان خود به مباهله برخيزيم...».
مفسرين شيعه و سنى اتفاق نظر دارند كه لفظ «ابنائنا»
اشاره به امام حسن و امام حسين و لفظ «نسائنا و انفسنا» به ترتيب به
فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و حضرت على ـ عليه السّلام ـ
شامل مىشود. مسلم و ترمذى
در كتابهاى خود در باب فضايل على ـ عليه السّلام ـ از سعيد
بن وقاص روايت كردهاند: وقتى كه اين
آيه نازل شده پيامبر، على و فاطمه و حسن و حسين را
فراخواند و سپس فرمود: خداوندا، اينان اهل من مىباشند.[17]
3. آيه كلمات:
قرآن، داستان توبه حضرت آدم را چنين بيان مىكند:«فتلقى آدم من ربّهِ كلماتٍ فتاب عليه انه
هو التراب الرحيم»[18] حضرت آدم از پروردگارش كلماتى را فراگرفت پس
توبه او را پذيرفت، همانا خداوند توبه پذير و مهربان است.
جلال الدين سيوطى در تفسير «الدر المنثور» در ذيل
همين آيه از ابن عباس روايت كرده كه گفت از رسول خدا درباره
كلمات كه حضرت آدم از خداوند دريافت كرد و موجب پذيرش توبه شد سئوال
كردم، پيامبر فرمود: «حضرت آدم به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسين
از خداوند طلب بخشش كرد و خداوند هم پذيرفت».[19]
4. آياتى كه در شأن اهل بيت به خصوص درباره حضرت على
ـ عليه السّلام ـ نازل شده:
آياتى كه در شأن اهل بيت به خصوص درباره حضرت على
ـ عليه السّلام ـ نازل شده، بسيار زياداست ما براى اختصار
فقط به آدرس سورهها و آيات اكتفا مىكنيم:[20] آيات برائت (توبه، 1)، آيه سقاية
الحاج (توبه، 19)، آيه صالح المؤمنين (تحريم، 4)، آية
حكمت (بقره، 269)، آية بينه (هود، 17)، آية صد يقول (حديد،
19)، آية نور (حديد، 28)، آية انذار (شعراء، 214)، آيه مرج
البحرين (الرحمن، 19 ـ 22)، آية نجوى (مجادله، 12)، آية
سابقون (واقعه، 10 ـ 11)، آية محبت (مريم، 96؛ مائده، 54)، آية
انفاق (بقره، 274)، آيه حبل الله (ال عمران، 103)، آية راسخان در علم
(ال عمران، 7)، آية ولايت (مائده، 55)، آية علم الكتاب (رعد،
13)، اهل الذكر (نحل، 43)، و... .
گوشههاى از شأن و منزلت
اهل بيت را در قرآن به رشته تحرير در آوردم و هيچ كس را قادر به
انكار اين آيات نيست، و تمام فرق مسلمين اعم از شيعه
وسنى به اين واقعيت اعتراف دارند كه اهل بيت(عليهم
السلام) حلقه ناگسستنى قرآن هستند و قرآن بدون اهل بيت و اهل بيت
بدون قرآن، نمىتوانند اين كشتى
پرتلاطم هدايت را به مقصد برسانند. اميدواريم بتوانيم با
تمسك به قران و تبعيت از اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام)
،در صراط مستقيم را مسى تكامل و سعادت را بپيماييم«انشاءالله».
پى نوشت
[1] . تفسير تسنيم،
حضرت آيت الله جوادى آملى، انتشارات اسراء، چ 1، قم، 1379، ج 1،
ص 132.
[2] . اهل بيت
رهبران الهى، محمد كاظم، محمد جواد، انتشارات عاشورا، قم، چ 1، 1374، ص 17.
[3] . ره توشه راهيان
نور، ويژه محرم 1377، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم،
مقاله سيماى اهل بيت در قرآن و سنت، عبدالرحيم سليمانى،
ص 35.
[4] . تفسير
نمونه، حضرت آيت الله مكارم شيرازى و همكاران (دار الكتب
الاسلاميه، تهران، چ 11، 1371، ج 17، ص 195.
[5] . تفسير الدر
المنثور، سيوطى، ج 5، ص 196.
[6] . مفردات راغب
اصفهانى، تهران، مكتب مرتضويه، ذيل.
[7] . تفسير الميزان،
علامه طباطبايى،انتشارات اسراء، قم، 1364، ج 16، ص 484.
[8] . همان.
[9] . تفسير طبرى،
محمد بن جرير طبرى، ج 2، ص 5 ـ 7، انتشارات موسسه رسالت، بيروت،
1415ق.
[10] . تفسير الدر
المنثور، جلال الدين سيوطى، ج5، ص 199، قم منشورات كتابخانه
مرعشى، 1404 ق.
[11] . رك: اهل بيت
در كتاب وسنت، محمد رى شهرى، دار الحديث تهران، چ1، ص 35، و رك:
شواهد التنزيل، حفطايى، ج 2، ص 25، بيروت، موسسه علمى
للمطبوعات، 1393 ق.
[12] . الصواعق المحرقه،
حيثمى، فصل 3، باب 9، ص 76، مكتبة القاهره، چاپ مصر، 1312.
[13] . المراجعات، ص 48.
[14] . شورى، آية
23.
[15] . رك: اهل بيت
در كتاب و سنت، رى شهرى، ص 40؛ رك: و دلائل الصدق، حسن بن محمد مظفر،
ج 2، ص 119، انتشارات بصيرت، قم، 1395ق.
[16] . آل عمران، آية
6.
[17] . دلائل الصدق،
همان، ج2 ، ص 135.
[18] . بقره، 37.
[19] . تفسير در
المنثور، سيوطى، ج 1، ذيل آيه.
[20] . تفسير نور
الثّقلين، عروس حويزى، و تفسير بحرانى، سيدهاشم
بحرانى، و تفسير الدر المنثور، جلال الدين سيوطى و
تفسير نمونه، مكارم شيرازى و تفسير الميزان، علامه
طباطبايى، ذيل آيات فوق.
منبع :سايت انديشه قم