تجلي قرآن در شعر و ادب فارسي
تجلي قرآن در شعر و ادب فارسي سيد محمد راستگو اديب پارسي،و عرصه جلوه و ظهور قرآن كريم است و شاعران و نويسندگان پارسي‌زبان از قرآن كريم متأثّرند و در آثار و تأليفات خود اين تأثير را برجاي نهاده‌اند. اثر پذيري ادب پارسي از قرآن كريم، به‌دوگونه است، در شماره پيشين از اثر پذيري واژگاني سخن گفتيم و اينك:‌ 2. اثر پذيري گزاره‌اي گزاره را در اين‌جا به‌معني عبارت و جمله (خواه جمله كامل و خواه جمله ناقص) به‌كار مي‌بريم. بنابراين اثر پذيري گزاره‌اي يعني اين‌كه گوينده عبارت و جمله‌اي قرآني يا روايي را در سخن خويش بياورد، كه خود به‌زبان اهل بلاغت به‌دو گونه اقتباس و حل، بخش‌پذير است:‌ الف:‌اقتباس در اين شيوه، گوينده، گزاره‌اي، يعني عبارتي قرآني يا روايي،و را با همان ساختار عربي، بي‌هيچ‌گونه تغيير يا با اندك دگرگوني كه در تنگناي وزن و قافيه از آن گريز و گزيري نيست، درسخن خود مي‌آورد. اين‌گونه بهره‌گيري شاعران از قرآن و حديث با قصد و غرض‌هاي گوناگون انجام مي‌گيرد:‌به‌قصد تبرّك و تيمّن (يعني با آوردن سخن خداوند به‌سخن خويش مباركي و بركت بخشيدن)؛ به قصد تبيين و توضيح (يعني با آوردن عبارت قرآني مقصود خويش را آشكارتر ساختن)؛ به‌قصد تعليل و توجيه (يعني آيه‌اي را بر سخن خويش دليل آوردن)؛ به‌قصد تشبيه و تمثيل (يعني مقصود خود را به‌مضموني قرآني مانند نمودن)؛ به‌قصد تحريض و تحذير (يعني با آوردن عبارتي قرآني خواننده را به‌چيزي تحريض و تشويق كردن يا از چيزي تحذير و زنهار دادن)؛ به‌قصد استشهاد و استناد (يعني مقصود خويش را به‌كلام خدا مستند كردن و سخن خدا را شاهد آن ساختن)؛ به قصد تزيين و تجميل (يعني كلام خويش را با گزاره‌هاي قرآني آراستن و زيبا ساختن) و به قصد نكته‌پردازي، هنرنمايي، فضل‌فروشي و… پيداست كه چه‌بسا پاره‌اي از اين‌ها با هم و يك‌جا نيز زمينه‌ياز اقتباس گزاره‌اي قرآني مي‌توانند باشند. براي نمونه نظامي، در نخستين بيت مثنوي پرآوازه‌اش «مخزن‌الاسرار»، آيه «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم» را به قصد تبرك و تيمن و پيروي از اين سنت اسلامي كه پسنديده و بايسته است تا هركاري با نام و ياد خداوند آغاز شود،1 بي‌هيچ تغييري اقتباس كرده است:2‌ هست كليد در گنج حكيم بسم‌الله الرحمن الرحيم چه‌خطر دارد اين پليد نبيد 3 «عند كأس مزاجها كافور» چند نمونه ديگر:‌ اقتباس بخشي از آيه «اِنَّ الاَبرارَ يشْرَبونَ مِنْ كأس كانَ مِزاجُها كافوراً؛ ابرار و نيكان از جامي كه با كافور آميخته است، مي‌نوشند»4 است با اندكي تغيير، به قصد تحريض و تحذير، و در بيان اين معني است كه شراب دنيايي در قياس با شراب بهشت ارج و ارزش ندارد. تا زدر بسته نگردي ملول نصر من‌اللّه و فتح قريب سلمان ساوجي، ديوان ص16 شب وصل است وطي شد نامه هجر سلام فيه حتي مطلع الفجر تضمين و اقتباس گزاره‌قرآني‌«نصرُ منَ‌اللّه وَ فَتْح قريب؛ ياري از خداست و پيروزي نزديك است» به‌قصد استشهاد، تحريض و اميد‌بخشي، در بيان اين معني كه آدمي هرگز هرچه كار بر او سخت شود و هرچه درها به‌روي او بسته شود نبايد از فتح و گشايش الهي نوميد گردد. مرا شكيب نمي‌باشد اي مسلمانان ز‌روي خوب «لكم دينكم ولي ديني» حافظ، ديوان، ص267 اقتباس آيه «سلام هي حتّي مطْلَع‌الفَجْر؛ شب قدر تا سپيده‌دمان سلام و سلامت است»5 با اندكي تغيير، به قصد تبرّك و تزيين و … سعدي، غزليات، ص 517 اقتباس گزاره قرآني «لَكُمْ دينُكُمْ وَلي دين؛ دين شما، شما را و دين من مرا»6 با اندك دگرگوني به قصد استشهاد و نكته‌پردازي. داريم ساقيا هوس عشرت و نشاط جوياي راه ميكده‌ايم «اهدنا‌الصراط» كمال خجندي، ديوان، ج3، ص639. اقتباس بخشي از آيه «اهْدنَا الصراطَ المُستقيم» به قصد نكته‌پردازي و هنرنمايي و… بي‌نم آب رز7 چو موسم ز‌آب رز با شدم حيات بليدي نوبهار حيات من گشته است و من‌الماء كلّ شيء حيچ مست عشقيم عيب ما مكنيد فاتقواللّه يا اولي‌الاباب اقتباس بخشي از آيه «وَ جَعَلْنا مِنَ‌الْماءِ كُلَّ شَيءٍ حي؛ همه‌چيز را از آب زندگي داديم»8 به‌قصد تمثيل و تجميل. جسم خاك از عشق برافلاك شد كوه در رقص آمد و چالاك شد عشق جان طور آمد عاشق طور مست و «خرّ موسي صعقا» خواجوي كرماني، ديوان، ص377. تضمين گزاره قرآني «فَاتَّقوا‌اللّهَ يا اولي‌الاَلْباب؛ اي خردمندان، تقواي خدا پيشه كنيد»9 به‌قصد استشهاد و تحريض و … مثنوي، 25/1 تضمين بخشي از آيه «فَلَمّا تَجَلّي رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَ خَرَّ موسي صَعِقاً؛ چون خداي موسي بر كوه جلوه كرد، كوه را پخشش و پاشان كرد و موسي بيهوش فرو افتاد»10 با اندكي تغيير، به قصد استشهاد و استناد، در بيان اين معني كه عشق پاك آسماني نه‌تنها آدمي را از خاك به‌افلاك مي‌برد كه جماد را نيز جان مي‌بخشد. قدر همت باشد آن جهد و دع ليس للانسان الاّ ما سعي مثنوي، 29/12 اقتباس از آيه «لَيسَ لِلانسانِ إلاّ ما سعي؛ انسان چيزي جز كوشش خود نمي‌يابد»11 به قصد استشهاد و استناد هركه را نعمت و مال آمد و جاه سفلگي «رابعهم كلبهم» است خاقاني، ديوان، ص750 اقتباس بخشي از آيه «سَيقُولونَ ثَلاثَة رابِعُهُم كَلْبُهُمْ؛ مي‌گويند [اصحاب كهف] سه نفر بودند و چهارمين آن‌ها سگشان بود»12 به‌قصد تمثيل و نكته‌پردازي در بيان اين معني كه نعمت و مال و جاه سه‌چيزي هستند كه چهارمين آن‌ها سفلگي و پستي است، همان‌گونه كه به‌قولي اصحاب كهف و ياران غار سه‌نفر بودند و چهارمين آن‌ها سگشان بود. پانوشتها: 1. گفتني است كه اين بيت نظامي شاعران بسياري را خوش افتاده و آن‌ها را به نظيره‌گويي واداشته است. اينك چند نمونه از آن‌ها: بسم‌اللّه الرحمن الرحيم خطبه قدس است به ملك قديم‌ امير خسرو دهلوي در آغاز «مطلع‌الانوار» بسم‌اللّه الرحمن الرحيم هست صلا سرخوان كريم جامي، در آغاز «تحفة الابرار» بسم‌اللّه الرحمن الرحيم موج نخست است ز‌بحر قديم عرفي شيرازي در آغاز «مجمع‌الابكار» براي ديدن نمونه‌هاي بيشتر، بنگريد به، اخوان ثالث، مهدي، حريم سايه‌هاي سبز، ج2، ص198 به‌بعد. 2. در روايت معروفي از زبان پيامبر‌(ص) گزارش شده است:‌«كلّ امر ذي بال لم يبدء ببسم‌اللّه فهو ابتر؛ كاري كه با نام و ياد خدا آغاز نگردد ناقص و ناتمام مي‌ماند». 3. خطر يعني ارزش و اهميت و نبيد يا نبيذ يعني شراب. 4. سوره دهر ـ آيه 5. 5. سوره قدر ـ آيه 5. 6. سوره كافرون‌ـ آيه 6. 7. آب رز يعني شراب كه در زبان شاعران عارف به‌معني عشق و عرفان و … به‌كار مي‌رود. 8. سوره انبياء ـ آيه 30. 9. سوره مائده ـ آيه 100. 10. سوره اعراف ـ آيه 143. 11. سوره نجم ـ آيه 39. 12. سوره كهف ـ آيه 22. منبع :بشارت ، آذر و دى 1376، شماره 2
Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center