انسان در قرآن
انسان در قرآن زهرا محمودى انسان از دو بعد روحانى و جسمانى تشكيل شده است و خداوند روح و يا نفس وى را مبدئى براى حيات قرار داده است؛ يعنى روح و بدن انسان دو حقيقت در كنار هم هستند و جسد انسان بدون روح را مرگ فرا گرفته است.بايد گفت كه انسان اين توانايى را دارد كه همه ميل‌ها را به فرمان عقل خويش در آورد،تا به با ارزش‌ترين نوع آزادى؛يعنى آزادى معنوى دست يابد.اين مخلوق خدا با پرستش به سوى او مى رود.خداوند در قرآن مردم را به ترك عبادت غير خود دعوت مى كند كه بايد گفت اگر انسان ايمان خود را به مرحله‌اى از كمال برساند كه مقام و موقعيت خود را بشناسد و بداند كه تمام موجودات به سوى يك خداى واحد بازگشت دارند، در آن زمان، عبادت خداى رحمان را بر خود واجب مى داند،خدايش را با نهايت اخلاص و نيز خضوع كامل عبادت و از آنچه خدا به او داده است، انفاق مى كند. خداوند، آنچنان براى بشر ارزش قائل است كه با بشارتها و تهديدها و يك سلسله وظايف،در قالب دين،او را هدايت مى كند و اين دين تنها راه سعادت بشر مى باشد كه او را بر مبناى فطرتش اصلاح مى كند و زندگى مادى و معنوى انسان را به نظم در مى آورد.امتيازات بزرگ انسان مربوط به نفس وى مى باشد؛زيرا آن ويژگى هايى كه معيار انسانيت آدمى دانسته شده، از مختصات نفس است.يكى از امتيازاتى كه مكاتب مختلف آن را ملاك انسانيت انسان دانسته‌اند،اراده است؛اراده‌اى كه آدمى را بر نفس خويش مسلط مى دارد و با اين تسلط او را هدايت مى كند؛تا به آن چه كه كمال ناميده مى شود،دست يابد. وجود همين امتيازات خاص در نفس آدمى باعث شده است كه در نوع انسان شايستگى رسيدن به مقام نبوت وجود داشته باشد. خداوند متعال ميان همه موجودات رابطه برقرار كرده؛يعنى وجود هر موجودى را در رسيدن به هدفش با ساير موجودات مرتبط نموده است.بنابراين،به آدمى نيز آن خلقتى را بخشيده كه مخصوص اوست و او را به سوى آخرين درجه كمال هدايت مى فرمايد. در انسان شناسى حضرت علي(ع)، حيات انسان تا به ابديت كشيده شده؛به عبارت ديگر،در اين ديدگاه، انسان موجودى است كه رهسپار حيات اخروى مى باشد و حيات دنيوى او،نسبت به آن حيات، بسيار كوتاه و محدود مى باشد و هر لحظه او گامى به سوى حيات اخروى است.پس،مى توان گفت:براى آدمى يك زندگى حقيقى وجود دارد كه كامل‌تر از زندگى پست و بى ارزش دنيايى مى باشد و تنها در صورتى بشر به آن خواهد رسيد كه استعدادش كامل باشد.اين تماميت استعداد،به وسيله آراستگى به دين به دست مى ايد. يكى از سنت‌هاى الهى اين است كه خداوند نعمت‌هايش را براى مردمى كه شكر آن را به جاى مى آورند ـ تا زمانى كه وضع خود را حفظ كنند ـ باقى مى گذارد،چنانكه خداوند مى فرمايد: لئن شكرتم لأزيدنّكم و لئن كفرتم إنّ عذابى لشديد؛اگر شر نعمت‌ها را به جاى آوريد،به يقين،آنها را زياد مى كنم و اگر ناسپاسى كنيد،بدانيد كه عذاب من شديد است .(سوره ابراهيم،ايه 7) آفرينش انسان در قرآن هر دسته از ايات آفرينش، به يك جهت از خلقت انسان پرداخته‌اند.به عنوان نمونه،برخى از ايات خلقت نخستين انسان؛يعنى آفرينش آدم از خاك را بيان مى كند. بعضى ديگر از ايات،هر انسانى را از نطفه مى داند؛يعنى مبدأ آفرينش انسان را يك اعتبار از خاك و به اعتبار ديگر از نطفه مى داند. از ديدگاه قرآن، عالم داراى هدف است؛يعنى جهان بيهوده خلق نشده،بلكه به سوى مقصدى در حركت است: …ربنا ما خلقت هذا باطلاً؛پروردگارا،جهان آفرينش را بيهوده نيافريده‌اى . (سوره آل عمران،ايه 191) با اين حال،با توجه به ايه 56 سوره ذاريات: و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون؛و من جن و انس را،جز براى عبادت نيافريدم ،بايد گفت كه هدف از خلقت انسان، عبادت و بندگى خدا مى باشد؛ يعنى انسان بايد خدايش را بپرستد،تا به قرب الهى برسد.به همين منظور، ميل كمال جويى و نيز حس حقارت و خود كم بينى در وجود انسان قرار داده شده است؛تا ميل به كمال،او را به سوى انسان كامل بكشاند و حس حقارت و تنفّر از ضعف، او را به الگويابى و جست و جوى وجودى خالى از اين نقص‌ها و ضعف‌ها وا دارد.چنان كه مولوى مى گويد: دى شيخ با چراغ همى گشت گرد شهر كـز ديـو و دد ملـولم و انسانـم آرزوست گفتند كه يافت مى نشود، گشته‌ايم ما گفت:آنكه يافت مى نشود، آنم آزوست منبع :بشارت ، فروردين و ارديبهشت 1387، شماره 64
Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center