در قلمرو آفتاب (همنشينى با قرآن)
در قلمرو آفتاب (همنشينى با قرآن) ابوالفضل هادى منش قرآن؛ مايه نجات از گمراهى قرآن، ساحل نجاتى است که توفان زدگانِ اقيانوس سرگشتگى را به سوى خود فرا مي‏خواند و آرامشى پايدار به آنان ارزانى مي‏دارد. نگاشته‏اند فرد تازه مسلمانى در مکه خدمت امام صادق عليه‏السلام رسيد و عرض کرد: من زکريا پسر ابراهيم هستم که از دين مسيحيت دست کشيده‏ام و به اسلام گرويده‏ام. امام فرمود: از اسلام چه ديدى که به خاطر آن دست از مسيحيت کشيدى و مسلمان شدي؟ گفت: آيه‏اى در قرآن سبب هدايت من گرديد که پروردگار در آن به پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد: پيش از اين تو نمي‏دانستى کتاب و ايمان چيست (از محتواى قرآن آگاه نبودي) ولى ما آن را نورى قرار داديم که به وسيله آن هر کس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مي‏کنيم. امام فرمود: «به راستى که خدا تو را هدايت کرده است»، آن گاه سه مرتبه درحق وى دعاکرد و فرمود: «پروردگارا! او را هدايت نماي». بخوان و بالا برو! قرآن، نردبان عروج به آسمان هاست ؛ آن سال که در روز رستاخيز، معيارى براى شهادت اعمال و ميزانى براى بالا رفتن درجات بهشتيان به شمار مي‏آيد. روزى امام صادق عليه‏السلام از مردى پرسيد: آيا دوست دارى که در دنيا عمر طولانى داشته باشي؟ مرد پاسخ داد: آري. امام فرمود: براى چه دوست دارى بيشتر در دنيا بماني؟ پاسخ داد: براى تلاوت سوره توحيد. امام اندکى سکوت کرد و سپس فرمود: «هر يک از دوستان ما بميرد، در حالى که تلاوت قرآن را خوب نمي‏داند، در عالم قبر (دوزخ) به او خواهند آموخت تا درجه او به خاطر قرآن بالا رود؛ چرا که بهشت به اندازه آيات قرآن است و به او گفته مي‏شود: بخوان و بالا برو. او نيز قرآن مي‏خواند و بالا مي‏رود و به درجات او افزوده مي‏شود». برترين آوا «ابوعمرو زاذان» از دوستان امام على عليه‏السلام بود که قرآن را با لحنى دلنشين مي‏خواندْ. روزى «سعد خفّاف» به او گفت: اى ابا عمرو! تو بسيار زيبا قرآن مي‏خواني، بگو اين صوت زيبا را از که آموخته‏اي؟ ابو عمرو گفت: در جوانى به شعر خواندن علاقه زيادى داشتم. روزى امير مؤمنان عليه‏السلام مرا در حالى که شعر مي‏خواندم ديد، فرمود: چرا اين آواز خوش را در تلاوت قرآن به کار نمي‏بري؟ گفتم: مولاى من! من کجا و تلاوت آيات نورانى قرآن کجا؟ به خدا سوگند از قرآن به جز آن چه در نماز مي‏خوانم چيز ديگرى بلد نيستم. امام فرمود: نزديک‏تر بيا و در گوش من آهسته چيزى گفت که از آن سخن چيزى نفهميدم. اما به خداوند سوگند که قدم از قدم برنداشته بودم که قرآن را با اِعراب کامل حفظ شدم و پس از آن، هرگز محتاج نشدم که درباره قرائت قرآن از کسى چيزى بپرسم. واپسين دوست در دنى جوانى از فرزندان امام موسى کاظم عليه‏السلام در بستر مرگ افتاده بود و به سختى به خود مي‏پيچيد. پاى او را به سمت قبله کشيده بودند، ولى سختى جان کندن، او را عذاب مي‏داد. امام به فرزند ديگرش قاسم فرمود: «برخيز و بر بالين برادرت سوره صافات را تلاوت کن». او شروع به خواندن سوره صافات کرد و وقتى به يازدهمين آيه رسيد، جان از بدن جوان مفارقت کرد و از دنيا رفت. جوان را غسل و کفن نموده و به سوى منزلگاه ابدي‏اش بردند. در راه بازگشت فردى از امام کاظم عليه‏السلام پرسيد: من شنيده‏ام که هر گاه فردى به حالت احتضار در مي‏آيد و در آستانه مرگ قرار مي‏گيرد، بايستى سوره ياسين را بر بالين او بخوانند، اما شما دستور داديد که سوره صافات بخوانند؟! امام فرمود: «هرگاه اين سوره بر بالين شخصى که در حال مرگ است خوانده شود، خداوند سختى جان کندن را از او برمي‏دارد و آسوده از دنيا مي‏رود». قارى ولايت‏ناپذير شبى کميل بن زياد، اميرمؤمنان عليه‏السلام را به سوى منزل ايشان همراهى مي‏کرد. از کنار خانه‏اى گذشتند که از آن صداى تلاوت قرآن بلند بود. صوت او به اندازه‏اى دلنشين و زيبا بود که کميل به حالش غبطه خورد و دردل خويش بر او آفرين گفت، ولى سخنى بر زبان نياورد. امام متوجه حالت کميل شد و بدون مقدمه و پرسشى به او فرمود: «اى کميل! قرآن خواندن او تو را گول نزند؛ زيرا او اهل دوزخ است. چه بسيارند قرآن خوانانى که قرآن آن‏ها را لعنت مي‏کند. به زودى آنچه را در مورد او گفتم بر تو آشکار خواهد شد». کميل شگفت زده شد و به فکر فرو رفت. مدتى از اين ماجرا گذشت و اين پرسش در ذهن کميل باقى ماند تا اين که خوارج بر ضد اميرمؤمنان عليه‏السلام دست به شورش زدند و در جنگ بسيارى از ايشان کشته شدند، در حالى که در بين آن‏ها حافظان قرآن نيز بودند. آتش جنگ که فرو نشست، امام على عليه‏السلام ، کميل را فراخواند و با شمشيرش، به سر يکى از کشتگان خوارج اشاره کرد و فرمود: «اى کميل! اين همان کسى است که در آن شب قرآن مي‏خواند و تو بر حال خوش او و تلاوت زيبايش غبطه خوردي». کميل که گويى به دريايى از ايمان به خدا و رهبر خويش دست يافته بود، دست رهبر فرزانه خويش را بوسيد و از گفته خود استغفار کرد. برترين هم نشينان و مفسران قرآن امامان، برترين هم نشينان و تفسير کنندگان قرآن و معدن دانش الاهى مي‏باشند. روزى مردى وارد مسجد پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله شد و از کسى درباره تفسير «شاهد» و «مشهود» که در آيه سوم سوره بروج آمده سؤال کرد. يکى پاسخ داد: «آري، شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است». از ديگرى پرسيد اما او پاسخ داد: «شاهد روز جمعه و مشهود روز عيد قربان است». کودکى که در مسجد مشغول عبادت بود، توجه او را به خود جلب کرد. نزد او رفت و پرسش خود را نزد او نيز مطرح کرد. اما او پاسخى دگرگونه داد. او گفت: «شاهد رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و مشهود روز قيامت است». مرد دليل آن را پرسيد. کودک پاسخ داد: «مگر در کلام خدا نخوانده‏اى که درباره فرستاده‏اش مي‏فرمايد: اى پيامبر! تو را گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرو فرستاديم» (احزاب: 45) و نيز مگر در قرآن نخوانده‏اى که پروردگار درباره قيامت مي‏فرمايد: آن روز، روزى است که مردم را براى آن گرد مي‏آورند و روزى است که [جملگى در آن] حاضر مي‏شوند. (هود: 103) مرد در شگفتى مانْد و از ديگران نام آن کودک را پرسيد و پاسخ شنيد: «او حسن بن على بن ابى طالب عليه‏السلام است». گلبرگى از آفتاب پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «برترى قرآن بر ديگر سخن‏ها، مانند برترى آفريدگار است بر آفريدگانش». امام على عليه‏السلام : «شکوفايى ايمان، تلاوت قرآن است». پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «هر گاه يکى از شما خواست با خداى خويش سخن بگويد، قرآن بخواند». پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «فرزندم! بر خواندن قرآن سستى مَوَرز که قرآن دل را زنده مي‏کند و از پستى و زشتى و سرکشى باز مي‏دارد». پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «بر تو باد خواندن قرآن که قرائت آن کفاره گناهان و سپرى بر آتش و امانى بر عذاب [خدا]ست». امام على عليه‏السلام : «هر کس بر تلاوت قرآن انس گيرد، از جدايى دوستان نمي‏هراسد». پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «خدا در ميان مردم اهلى دارد؛ آنان [هم نشينان قرآن] اهل خدا و برگزيدگان اويند». پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «به راستى کسى که در قلبش چيزى از قرآن نيست، مانند خانه خراب مي‏ماند». پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «هر آيه از قرآن درجه‏اى در بهشت و چراغى در خانه هايتان است». پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «رشک جز بر دو نفر[جايز] نيست؛ کسى که خدا قرآن را به او ارزانى داشته و او به [خواندن] آن در نيمه‏هاى شب و ساعات روز همت مي‏ورزد، و مردى که خدا دارايى به او داده و او آن را در نيمه‏هاى شب و ساعات روز انفاق مي‏کند». پيامبر اکرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : «حافظ قرآن دارنده پرچم اسلام است؛ هر کس او را گرامى دارد، خدا او را گرامى داشته و هر کس او را توهين کند، پس نفرين خدا بر او باد». منبع :گلبرگ ، تير 1384، شماره 64
Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center