حقايق ثابت و خلل ‏ناپذير در قرآن
حقايق ثابت و خلل ‏ناپذير در قرآن  آيت الله العظمي ابوالقاسم خوئى (ره) قرآن مجيد به موضوعات زيادى متعرض گرديده، مطالب مختلفى را مورد گفت و گو قرار داده است. درباره خداشناسى و معارف عقلى سخن گفته، موضوع آفرينش و رستاخيز را پيش کشيده و از ماوراء الطبيعه، از روح و فرشته و جن و شيطان سخن به ميان آورده، از کره زمين و کرات ديگر سخن رانده، بر تاريخ گذشتگان و انبياى سلف و پيروانشان پرداخته، گاهى مثل زده و گاه اقامه حجت و برهان نموده، گاهى به مسائل اخلاقى وارد شده و گاهى حقوق خانواده را تشريح نموده، گاهى به آيين حکومت، زمامدارى و مردم دارى و نظم اجتماعى و به قوانين جنگى اشاره کرده و گاهى در عبادات و معاملات و مسائل سياسى و اقتصادى در روابط اجتماعى و امور ازدواج، طرح عادلانه‏اى ريخته و در موضوع ارث و حدود و قصاص و در غير اين موارد قانون‏گذارى کرده است. در همه اين مسائل، بهترين و جالب‏ترين حقايق را به بشر ارائه نموده است؛ حقايقى که خلل، فساد و بطلان هرگز به آن راه ندارد و کوچک‏ترين اشکال و ايرادى بر آن متوجه نمى‏باشد. اين چيزى است که ذاتاً براى بشر امکان‏پذير نيست و کسى نمى‏تواند در هر مورد جزئى و کلى قانون گذارى کند و اين قانون براى هميشه و تا ابد زنده و بى‏نقص و عيب باشد، مخصوصاً اگر اين افراد از ميان ملتى وحشى و بى‏علم و دانش برخيزد که کوچک‏ترين آشنايى با اين گونه معارف و حقايق نداشته باشد. از اين جاست که مى‏بينيم، افرادى که درباره يکى از علوم نظرى، کتابى نوشته‏اند از تأليف آن کتاب مدت زيادى نگذشته که بطلان اکثر نظريه‏هاى مؤلف آن کتاب روشن مى‏گردد؛ زيرا علوم نظرى اين خصوصيت را دارند که هر چه بيش‏تر درباره آنها بحث شود، حقايق بيش‏ترى در مورد آنها به دست مى‏آيد و خلاف نظريات گذشتگان ثابت مى‏شود و به طورى که گفته‏اند، حقيقت ثمره و نتيجه بحث و بررسى است. چه مجهولات و ناروشنى‏هاى علم که گذشتگان حل آن را به آيندگان محول نموده‏اند و چه کتاب‏هاى فلسفى که گذشتگان آن را نوشته‏اند و مورد انتقاد و ايراد علماى بعدى قرار گرفته است؟ تا جايى که قسمتى از مباحثى که از راه دليل براى علماى گذشته ثابت و مسلم شده بود، بعدها پس از بررسى به صورت يک مسئله بى‏اساس در آمده، از خيالات و موهومات محسوب گرديده است. اما قرآن مجيد با گذشت زمان و با کثرت جوانب و جهات مباحث و ارتفاع سطح علمى آنها هنوز مورد کوچک‏ترين اشکال و انتقادى قرار نگرفته و در مسائل و قوانين آن کم‏ترين عيب و ايرادى ديده نشده است، مگر ايرادهاى بى‏جا و موهومى که از ناحيه بعضى کوته‏نظران انتشار يافته و ما به زودى آنها را مورد بحث و گفت و گو قرار داده، بطلان‏شان را بر ملا خواهيم نمود. اخبار غيبى در قرآن قرآن مجيد در قسمتى از آياتش از امور مهمى که مربوط به آينده بود، خبر داده، از حوادث و پيشامدهايى که بعداً واقع مى‏شود، پيشگويى نموده است و همه آنها نيز پس از مدتى به وقوع پيوسته، هيچ يک از آنها مخالف با واقع نگرديده است. البته جاى ترديد نيست که اين همه اخبار از غيب و پيشگويى است که به جز طريق وحى، راهى بر آن نيست. اينک نمونه‏اى از پيشگويى‏هاى قرآن مجيد: 1ـ پيشگويى درباره جنگ بدر «و اذ يعدکم اللَّه احدى الطائفتين أنها لکم و تودّون ان غير ذات الشوکة تکون لکم و يريد اللَّه ان يحق الحق بکلماته و يقطع دابر الکافرين. (1) و به ياد آريد، هنگامى را که خداوند به شما وعده داده بود که يکى از دو گروه (کاروان قريش يا لشکر مسلح آنها) نصيب شما خواهد بود. شما دوست داشتيد که کاروان براى شما باشد، ولى خداوند مى‏خواهد حق را با کلمات خود تقويت و ريشه کافران را قطع کند. خداوند به مؤمنين وعده غلبه و پيروزى بر دشمن و از بين رفتن کفار را داد با اين که مسلمانان در آن روز از نظر تعداد لشکر و وسايل جنگ، ضعيف و در اقليت بودند، تا جايى که در ميان آنان تنها مقداد و زبير بن عوام، سواره و بقيه همه پياده بودند و در برابر آنان کفار در اکثريت و از نيروى بيش‏ترى برخوردار بودند و به طورى که قرآن بيان مى‏کند، کفار آن چنان داراى نيرو و قدرت بودند که مؤمنين از جنگ با آنان در ترس و وحشت به سر مى‏بردند. ولى خداوند در اين آيه اراده خويش را به مسلمانان اطلاع داده است که او مى‏خواهد حق را بر باطل پيروز گرداند و به وعده‏اش وفا نمود و مسلمانان را بر دشمنان پيروز و کفار را ريشه کن ساخت. 2ـ پيشگويى در سرنوشت دشمنان پيامبر «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشرکين، انا کفيناک المستهزئين. الذين يجعلون مع اللَّه الهاً آخر فسوف يعلمون. (2) آن چه را که مأمور هستى، آشکارا بيان کن و از مشرکان روى گردان! ما (خطر) استهزا کنندگان را از تو رفع خواهيم نمود، همانانى که به خدا شرک مى‏ورزند و آنان به زودى (از نتايج اعمال‏شان) اطلاع خواهند يافت. اين آيه شريفه در مکه، در اوايل دعوت اسلامى نازل گرديد و بعضى از مفسرين مانند بزّاز و طبرانى در سبب نزول اين آيه، از انس بن مالک چنين نقل نموده‏اند که روزى رسول خدا (ص) در مکه از کنار عده‏اى مى‏گذشت و آنان پيغمبر را مسخره و استهزا مى‏نمودند و چنين مى‏گفتند که: «اين همان است که خيال مى‏کند پيامبر است و جبرئيل همراه او است». در اين هنگام اين آيه شريفه نازل گرديد و پيروزى رسول خدا و کمک‏هاى غيبى را که شامل حال وى خواهد گرديد، نويد داده، خذلان و شکست سرکشان را که پيامبر را استهزا و مسخره مى‏کردند اعلام نمود. اين آيه در هنگامى نازل گرديد که کسى تصور نمى‏کرد روزى خواهد آمد که قريش شوکت و عزت خويش را از دست دهند و نفوذ و قدرت آنان با پيروزى رسول خدا (ص) از بين برود و اين آيه شريفه چنين روز و سرنوشتى را براى قريش پيش‏بينى کرد و عيناً به وقوع پيوست. 3ـ پيشگويى درباره پيروزى اسلام بر تمام اديان ديگر «هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين کله و لو کره المشرکون. (3) اوست که پيامبرش را با هدايت و آيين حق به سوى مردم فرستاد تا دين وى را بر تمام دين‏ها پيروز گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند». اين آيه شريفه هنگامى نازل گرديد که اسلام هنوز در شبه جزيره عربستان رواج کامل پيدا نکرده بود که اين آيه از پيروزى جهانى اسلام و از برترى و غلبه آن بر تمام اديان و ملل دنيا خبر داد که بخش عظيمى از آن تحقق يافت و تحقق کامل آن با ظهور مهدى و مصلح جهان خواهد بود. 4ـ پيشگويى درباره جنگ ايران و روم «غلبت الروم. فى ادنى الارض و هم من بعد غلبهم سيغلبون (4) روم در نزديک‏ترين سرزمين شکست خورد، ولى پس از مغلوب شدن به زودى پيروز و غالب خواهد گرديد». آن چه اين آيه خبر داده بود، در مدت کم‏تر از ده سال واقع گرديد و شاه روم بر پادشاه ايران غالب شد و سپاه روم وارد سرزمين فارس گرديد. 5ـ پيشگويى در هزيمت دشمن نيرومند «ام يقولون نحن جميع منتصر. سيهزم الجمع و يولون الدبر. (5) يا مى‏گويند: ما جماعتى متحد و نيرومند و پيروزيم، ولى بدانند به زودى جمع‏شان شکست مى‏خورد و پا به فرار خواهند گذشت». اين آيه از هزيمت و شکست مشرکين و از پاشيده شدن اجتماعاتشان خبر مى‏دهد، اين جريان نيز در جنگ بدر واقع گرديد . آن گاه که ابوجهل اسب خويش را جلو راند و در پيشاپيش لشکر خويش قرار گرفت و گفت: «ما امروز از محمد و يارانش انتقام خواهيم گرفت». ولى خداوند او را هلاک و جمعيتش را متفرق ساخت و حق را آشکار و کلمه حق را برتر گردانيد. اين جريان در موقعى به وقوع پيوست که مسلمانان در اقليت بودند و کسى نمى‏توانست، باور کند که سيصد و سيزده مردى که هيچ گونه وسايل جنگ در اختيارشان نبود و به جز يک يا دو اسب و هفتاد شتر که به نوبت سوار آنها مى‏شدند، وسيله‏اى نداشتند، بر يک لشکر انبوه و نيرومندى که از نظر تعداد، وسايل و تجهيزات جنگى برترى کامل دارند، غالب شوند، نيرو و قدرت آنان را در هم بشکنند، شوکت و عزت‏شان را به باد فنا و نيستى بسپارند. 6ـ پيشگويى در سرنوشت ابولهب «تبت يدا ابى لهب و تب. ما اغنى عنه ماله و ما کسب سيصلى ناراً ذات لهب. و امرأته حمالة الحطب ... (6) بريده باد هر دو دست ابولهب و مرگ بر او باد همان طور هم خواهد بود. آن چه از ثروت و اولاد به دست آورده است، به حال وى سودى نخواهد بخشيد، به زودى وارد آتش شعله‏ور دوزخ مى‏شود و نيز همسرش در حالى که هيزم‏کش دوزخ است و در گردنش طنابى است، از ليف خرما»! اين سوره که در حال حيات ابولهب نازل گرديده است، از داخل شدن او و همسرش به آتش دوزخ خبر مى‏دهد و از اين آيه چنين استفاده مى‏شود که آنان تا زنده هستند، اسلام را نخواهند پذيرفت و در عناد و لجاجت خويش باقى خواهند ماند و يک سرنوشت شوم و ذلت بارى در انتظار آنهاست و همان طور که قرآن پيش‏بينى کرده بود، آن دو نفر در حال کفر و بى‏دينى از اين جهان رخت بر بسته و مستوجب عذاب ابدى گرديدند. در دنيا به ذلت و نکبت و در آخرت به عذاب الهى مبتلإ؛ک‏ک شدند. پى نوشت ها : 1 ) انفال/ 7. 2 ) حجر/ 94ـ 96. 3 ) صف/ 9. 4 ) روم، 2، 3. 5 ) قمر/ 44، 45. 6 ) لهب/ 1- 4. ترجمه البيان، ص 106 - 111
Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center