ضابطه مورد قبول براى تشخيص قرائت صحيح
ضابطه مورد قبول براى تشخيص قرائت صحيح آيةالله محمد هادى معرفت آن چه ما آن را ضابطه قبولى قرائت مى‏دانيم،عبارت است از:موافقت‏باقرائت جمهور مسلمين جدا از قرائت قراء.زيرا قرآن در دو مسير طى طريق نموده،نخست طريقه مردمى كه مسلمانان سينه به سينه از پدران و اجداد خود،از شخص‏شخيص پيامبر صلى الله عليه و آله تلقى نموده و اخذ كرده‏اند و براى هميشه دست‏به دست داده تابه امروز براى ما رسانده‏اند. اين قرائت مردمى،موافق با ثبت(نوشته)تمامى مصحف‏هاى موجود (1) در تمامى قرون است و نمايان‏گر آن،قرائت‏حفص است،زيرا حفص همان قرائت‏جمهور را قرائت كرده و على عليه السلام نيز همان را قرائت كرده كه توده عظيم مردمى ازپيامبر صلى الله عليه و آله شنيده‏اند.اين مسير،مسير تواتر است و قرآن به گونه تواتر به مارسيده است.ولى مسير قراء و قرائات مسير اجتهاد است(جز قرائت عاصم)كه‏اجتهاد در نص قرآن روا نباشد و فاقد حجييت‏شرعى است. اينك براى تشخيص قرائت صحيح و متواتر كه بر دست جمهور نقل و ضبطشده،سه شرط ارائه مى‏نماييم: شرط اول:توافق با ثبت مصحف‏هاى موجود،كه در تمامى قرون بر دست‏تواناى مردمى ثبت و ضبط شده است.تمامى قرآن‏هاى خطى و چاپى،مخصوصادر گستره شرق اسلام،بدون هيچ گونه اختلافى ارائه شده و مى‏شود. شرط دوم:توافق با فصيح‏ترين و معروف‏ترين اصول و قواعد لغت عرب،زيراقرآن با فصيح‏ترين لغت نازل شده و هرگز جنبه‏هاى شذوذ لغوى در آن يافت‏نمى‏شود.شرط سوم:توافق با اصول ثابت‏شريعت و احكام قطعى عقلى،كه قرآن پيوسته‏پايه گذار شريعت و روشن‏گر انديشه‏هاى صحيح عقلى است و نمى‏شود كه با آن‏مخالف باشد. در اين زمينه شرح و بسط بيش‏ترى در التمهيد(ج 2)داده‏ايم. به علاوه سخنانى از ائمه معصومين در اين رابطه وجود دارد كه در ذيل ياد آور مى‏شويم: (سخنانى از اهل بيت عليهم السلام درباره قرائت قرآن)(2) از ائمه اهل بيت عليهم السلام سخنانى درباره قرآن كريم وارد شده كه به مهم‏ترين‏موضوعاتى كه مورد بحث واقع شد، اشاره دارد،و حاكى از دقت نظر وژرف انديشى است كه ائمه اطهار عليهم السلام درباره اين كتاب مقدس رعايت داشته‏اند. هم چنين نشان دهنده ميزان عنايت و اهتمام آنان به حفظ و حراست نص قرآن وجلوگيرى از تحريف و تاويل آن است. گزيده‏اى از اين سخنان در زير نقل مى‏شود: 1.محمد بن وراق مى‏گويد:مجلدى را كه حاوى قرآن بود،به جعفر بن محمدالصادق عليه السلام نشان دادم كه علايم و نشانه گذارى آن باطلا و يكى از سوره‏هاى آخرين‏آن نيز باطلا نوشته شده بود.كاستى در آن ياد ننمود جز آن كه فرمود: <دوست ندارم‏كه قرآن با رنگى جز رنگ سياه نوشته شود،همان گونه كه در اولين بار نوشته‏شده است‏»(3). اين سخن،نشانه دقت و علاقه شديد امام نسبت‏به حفظ و سلامت قرآن است‏تا آن جا كه در رنگ خط نيز ترجيح داده شده كه به همان نحوى كه اول بارنوشته شده،محفوظ و باقى بماند،تا بدين وسيله قرآن با چيزى غير از قرآن،مانندزوائد و تحسينات اخير،اشتباه نشود. 2.امام محمد بن على الباقر عليهما السلام فرموده:<قرآن واحد است و از پيش گاه خداى‏يگانه و واحد فرود آمده است و اين اختلافات از راويان بر آن وارد مى‏شود»(4).اين‏سخن،بدين معنا است كه قرائت نازل شده از جانب خدا يكى است و قرآن به نص‏واحد نازل گشته است و اختلاف در روايت اين نص بر حسب اجتهاد قاريان است. حديث‏بعدى،اين معنا را توضيح مى‏دهد: 3.امام جعفر بن محمد الصادق عليهما السلام مى‏فرمايد:<قرآن بر حرف واحد و از نزدخداى واحد نازل گشته است‏»(5) منظور نفى قرائت‏هاى متداولى است كه مردم آن‏هارا متواتر از پيامبر صلى الله عليه و آله پنداشته‏اند.امام چنين مطلبى را انكار مى‏كند،زيرا قرآن به‏نص واحد نازل شده است.اما اختلاف لهجه‏ها(بر حسب تفسيرى كه از حروف‏سبعه داشته‏ايم)از طرف امام نفى نمى‏شود،چنان كه در روايات ديگر آمده و قبلانقل شد. 4.سالم بن سلمه گويد:شخصى در محضر امام صادق عليه السلام آياتى از قرآن را قرائت‏كرد و به طورى كه من شنيدم، قرائت او غير از قرائت ديگر مردم بود.ابو عبد الله عليه السلام‏به وى گفت:<از اين قرائت‏خود دارى كن و همان گونه كه مردم مى‏خوانند تو هم‏بخوان‏»(6).شايد اين شخص بر حسب تفنن قراء،قرآن را به وجوه مختلف قرائت‏كرده است و از آن جا كه اين قبيل قرائت‏ها،به منزله بازى با نص قرآن كريم است،امام وى را نهى كرده است و دستور داده كه همان قرائت معروفى را كه مردم ملتزم به‏آن هستند اختيار كند،زيرا قرائت صحيح كه در شريعت‏بدان امر شده،همان قرائتى‏است كه هر نسلى از نسل پيش تا از پيامبر صلى الله عليه و آله و او از جبرئيل و او از خداى عز و جل،اخذ كرده است و توجهى به قاريانى كه فن قرائت را همانند يك نو آورى و صنعت‏حرفه خود قرار داده‏اند،نبايد كرد و تنها قرائتى كه با قرائت عامه مسلمانان موافق‏باشد،بايد مورد توجه قرار گرفته شود. 5.سفيان بن السمط مى‏گويد:در مورد تنزيل قرآن از امام صادق عليه السلام پرسيدم،وى‏گفت:<همان گونه كه آموخته‏ايد، بخوانيد»(7). وى از نص اصلى كه براى نخستين بار نازل شده سئوال كرده است،زيرا ديده‏است كه قراء در اين زمينه اختلاف دارند و امام پاسخ مى‏دهد كه نص اصلى همان‏است كه امروز ميان مردم متداول است و فرموده او(همان گونه كه آموخته‏ايدبخوانيد)به اين معنا است كه بر شما(يعنى عامه مسلمانان)واجب است قرآن راهمان گونه كه خلفا عن سلف از پيامبر صلى الله عليه و آله فرا گرفته‏ايد،بخوانيد. 6.على بن الحكم مى‏گويد:عبد الله بن فرقد و معلى بن خنيس براى من نقل‏كردند كه ما در محضر امام صادق عليه السلام بوديم و ربيعة الراى نيز با ما بود.در آن جاپيرامون فضل قرآن سخن به ميان آمد.امام صادق عليه السلام فرمود: <اگر ابن مسعود قرآن راطبق قرائت ما نمى‏خوانده است،گم راه بوده است‏».ربيعه گفت:گم راه؟امام عليه السلام‏گفت:<بلى، گم راه‏».امام صادق عليه السلام،اضافه كرد:<ما قرآن را طبق قرائت ابى‏مى‏خوانيم‏»(8). شايد در آن مجلس درباره قرائت‏هاى غير متعارف ابن مسعود بحث مى‏شده وامام عليه السلام به آنان تذكر داده كه اين قرائت‏ها جايز نيست و قرائت صحيح،همان قرائت‏عامه مسلمانان است و كسى كه از اين روش متداول عامه تخطى كند گم‏راه است،زيرا چنين كسى از روش مسلمانان كه نسلا بعد نسل از پيامبر فرا گرفته‏اند،عدول وتخطى كرده است.و اگر ابن مسعود قرآن را بر خلاف روش مسلمانان قرائت‏مى‏كرده است(به فرض صحت نسبت)گم‏راه است،زيرا طريق ميانه، طريقى است‏كه جامعه مسلمانان در آن مشى مى‏كنند و كسى كه از اين راه ميانه گام برون نهد،هركس كه باشد گم‏راه خواهد بود. اما اين گفته امام كه ما قرآن را بر طبق قرائت ابى مى‏خوانيم،اشاره است‏به دوران‏يك‏سان شدن مصحف‏ها در عهد عثمان كه ابى بن كعب قرآن را املاء مى‏كرد،وگروهى آن را بر وفق املاء او مى‏نوشتند و هرگاه در مورد نص اصلى اختلاف‏داشتند، براى رفع اختلاف به وى مراجعه مى‏كردند و مصحف موجود كه مورد قبول‏عامه مسلمانان است.بر طبق املاء ابى بن كعب است و قرائت منطبق بر قرائت‏ابى بن كعب،كنايه از التزام به چيزى است كه هم اكنون عامه مسلمانان برآنند.ا] 7.صدوق از امام جعفر بن محمد الصادق و او از پدران خود عليهم السلام روايت‏كرده است كه رسول الله صلى الله عليه و آله فرمود:<قرآن را با همان كيفيت عربى آن بياموزيد و از نبردر قرآن(يعنى مبالغه در اظهار همزه)بپرهيزيد»(9). امام صادق عليه السلام فرمود:<اظهار همزه به منزله اضافه كردن بر قرآن است،مگرهمزه‏هاى اصلى،مانند:<الخبا»در آيه(الا يسجدوا لله الذى يخرج الخبا)(10) و يا(لكم‏فيها دف‏ء)(11) و نيز(فاداراتم)(12). در برخى نسخه‏ها كلمه‏<النبر»به زاى يعنى‏<النبز»نوشته شده كه اشتباه است وهمان طور كه قبلا از نهايه ابن اثير نقل شد،صحيح آن‏<نبر»است و كسائى به‏<نبر» قرائت مى‏كرده است.اين كه در احاديث اهل بيت عليهم السلام آمده است قرآن را به كيفيت‏عربى خالص قرائت كنيد(13)،از نظر علاقه شديدى است كه به حفظ لغت اصيل قرآن‏داشته‏اند و لغت اصيل،همان لغت فصيح عرب و لهجه رايج آن است،تا قرآن ازهر گونه تغيير و غلط خوانى مصون باشد و دگرگونى در آن راه نيابد. ________________________________________ 1- در مراكزى كه نشر و پخش مصاحف و قرائات از آن جا نشات گرفته،مانند كوفه و بصره و ديگر مناطق شرق بلاد اسلامى. 2.اين سخنان از كافى،تاليف ثقة الاسلام كلينى،استخراج شده است.ر.ك:به جلد دوم كافى،كتاب فضل القرآن،باب النوادر، شماره‏هاى 8 و 12 و 13 و 15 و 23 و 27،ص 627. 3.<لا يعجبنى ان يكتب القرآن الا بالسواد كما كتب اول مرة‏» 4.القرآن واحد نزل من عند واحد و لكن الاختلاف يجي‏ء من قبل الرواة‏» 5.<و لكنه نزل على حرف واحد من عند الواحد». 6.<كف عن هذه القراءة اقرا كما يقرا الناس‏». 7.<اقرؤوا كما علمتم‏». 8.<ان كان ابن مسعود لا يقرا على قراءتنا فهو ضال‏».فقال ربيعة:ضال؟فقال عليه السلام:<نعم،ضال‏».ثم قال ابو عبد الله عليه السلام:<اما نحن فنقرا على قراءة ابى‏». 9.قال رسول الله:<تعلموا القرآن بعربيتة و اياكم و النبر فيه،يعنى الهمز»(صدوق،معانى الاخبار،چاپ نجف، ص 237). 10.نمل 27:25. 11.نحل 16:5. 12.بقره 2:73.ر.ك:معانى الاخبار،ص 98. 13.ر.ك:وسايل الشيعه،جلد 6،ص 222،باب 30 از ابواب قرائت قرآن شماره 1. علوم قرآنى صفحه 218
Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center