قابليت و شايستگى افراد و مربى لايق

هدايت‏هاى الهى، (همچون باران لطيف و پربركت كه در زمين‏هاى مستعد، لاله و سبزه به بار مى ‏آورد) در دل‏هاى پاك، مردمى مؤمن اثر مى‏ گذارد و ثمر مى ‏دهد .

«و هو الذي يرسل الرياح بشرا بين يدي رحمته حتى اذا اقلت‏سحابا ثقالا سقناه لبلد ميت فانزلنا به الماء فاخرجنا به من كل الثمرات كذلك نخرج الموتى لعلكم تذكرون× و البلد الطيب يخرج نباته باذن ربه و الذي خبث لا يخرج الا نكدا كذلك نصرف الآيات لقوم يشكرون‏» (1) .

«او كسى است كه بادها را بشارت دهنده در پيشاپيش رحمتش مى ‏فرستد تا ابرهاى سنگين بار را بر دوش كشند، سپس ما آنها را به سوى زمينهاى مرده مى ‏فرستيم و به وسيله آنها آب را نازل مى‏ كنيم و با آن از هرگونه ميوه‏اى بيرون مى‏ آوريم، مردگان را اين‏گونه زنده مى‏ كنيم شايد متذكر شويد .

سرزمين پاكيزه و شيرين، گياهش به فرمان پروردگار مى‏رويد اما سرزمين‏هاى بد طينت جز گياه ناچيز و بى‏ ارزش از آن نمى‏رويد اين‏گونه آيات را براى آنها كه شكرگزارند، بيان مى‏ كنيم‏» .

تفسير واژه‏ ها

«اقلت‏» فعل ماضى، و به معنى حمل كردن و برداشتن است .

«ثقال‏» جمع ثقيل به معنى سنگين است .

«طيب‏» يعنى پاك؛ و مقصود، سرزمينى است كه خاك آن پاكيزه بوده و آماده كشت‏ باشد، و زراعت در آن به آسانى رشد كند .

«خبث‏» يعنى سرزمين شوره ‏زار كه چيزى در آن نمى ‏رويد و اگر چيزى بدهد، به سختى به دست مى‏ آيد .

«نكد» به معنى فردى بخيل و ممسك است كه به آسانى چيزى نمى‏ دهد و اگر هم داد، بسيار بى ‏ارزش خواهد بود . سرزمين‏هاى شوره ‏زار، حال چنين انسانى را دارد كه يا ثمر نمى‏دهد و اگر هم داد، كم‏ ارزش مى‏ باشد .

نكات آيات

آيه نخست از مقدمات تشكيل باران گزارش مى‏ دهد:

1 . برخى از بادها پيشاپيش، از آمدن باران خبر مى ‏دهند .

چنان كه مى ‏فرمايد:

«و هو الذي يرسل الرياح بشرا بين يدي رحمته‏» . اين بادها با رطوبت‏ خفيفى همراهند و از در راه بودن باران گزارش مى ‏دهند .

2 . باران يك پديده طبيعى است و مشيت الهى بر آن تعلق گرفته كه بادها از اقيانوسها برخيزند و ابرهاى سنگين بار و پرآب را با خود حمل كنند چنان كه مى‏ فرمايد: «حتى اذا اقلت‏سحابا ثقالا» «اين بادها كه حامل ابرهاى پرآبند» .

3 . بادها، ابرها را به سوى سرزمين‏هاى خشك و مرده مى ‏آورند و از اين طريق آبيارى آن اراضى صورت مى ‏پذيرد . چنان كه مى‏ فرمايد: «سقناه لبلد ميت فانزلنا به الماء» .

4 . در اين موقع در زمين‏هاى قابل و آماده، طبعا در پرتو ريزش باران و استعداد زمين همه ‏نوع گياه مى‏رويد چنان كه مى‏ فرمايد: «فاخرجنا به من كل‏الثمرات‏» .

5 . براى پرورش انسان دو نيرو لازم است .

الف . مربى لايق .

ب . شايستگى در طرف .

تنها عامل نخست در پرورش كافى نيست، پيامبران كه در كمال آنان سخنى نيست، از تربيت ابوجهل و ابوسفيان ها عاجز ماندند، قرآن به اين حقيقت در آيه دوم اشاره مى‏كند و مى ‏فرمايد:

«و البلد الطيب يخرج نباته باذن ربه و الذي خبث لا يخرج الا نكدا كذلك نصرف الآيات لقوم يشكرون‏» .

واقعيت تمثيل

قرآن مجيد در آيه دوم تمثيلى را مطرح مى‏كند و آن اين كه قلب مؤمن مانند سرزمين پاك و پاكيزه، و قلب كافر بسان سرزمين شوره‏ زار بى‏ حاصل است .

وجه شبه: كلمات انبياء و اولياء بسان بارانى كه در سرزمين آماده مؤثر است، در قلب مؤمن اثر مى‏ گذارد ولى همين كلمات بسان ريزش باران در شوره‏  زار كه جز خس در آن نمى‏ رويد، در قلب كافر جز گمراهى، اثرى به بار نمى آورد .

چه زيبا مى‏گويد سعدى سخن‏ ساز:

باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست

در باغ لاله رويد و در شوره ‏زار خس

اسلام در مساله زناشوئى به جامعه مردان و زنان سفارش مى‏ كند كه در انتخاب همسر پاكدامنى و نجابت و عفت‏ خانواده را مورد دقت قرار دهند .

رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد:

«انظر في اى شى‏ء تضع ولدك فان العرق دساس‏» (2) .

«ببينيد نطفه خود را در چه محلى مستقر مى‏سازيد، زيرا رگ، انتقال دهنده اخلاق پدران به فرزندان است‏» .

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در انتخاب همسر مى ‏فرمايد:

«اياكم و خضراء الدمن، قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال: المراة الحسناء في منبت‏سوء» (3) .

«مردم! از «خضراء الدمن‏» بپرهيزيد، عرض شد مقصود چيست؟ فرمود: زن زيبا كه در خاندان بد و پليد متولد شود» .

اما على عليه السلام به مالك درباره انتخاب كارمندان و مديران مى‏ فرمايد:

«و توخ منهم اهل التجربة و الحياء من اهل البيوتات الصالحة و القدم في‏الاسلام المتقدمة فانهم اكرم اخلاقا و اصح اعراضا و اقل في المطامع اشرافا و ابلغ في عواقب الامور نظرا» (4) .

«مردان با تجربه و عفيفى را كه از خانواده‏ هاى شريف بوده و به حريم مقدس اسلام زودتر قدم گذارده ‏اند، به كارمندى اداره‏ ات انتخاب كن زيرا آنان اخلاقى كريم تر و روشى پسنديده ‏تر دارند و همچنين بى‏ طمع‏ تر و مال انديش ترند» .

پى‏نوشت:

1) اعراف: 57 و 58 .

2) مستطرف، ج‏2، ص 218 .

3) بحارالانوار، ج‏23، ص 54 .

4) نهج‏البلاغه ملا فتح‏الله، ص 482 .

منبع :مکتب اسلام،شماره 4 (سال 81)

Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center