ابتدا بايد توجه داشت كه انسان دو جنبه دارد و رابطهاي ناگسستني آن دو را به هم پيوند داده است؛ جنبه اي مادي و جنبهاي روحاني. تأثيرپذيري اين دو از يكديگر و فرايند اين ارتباط ها و تأثير و تأثرّها، يكي از فصول مهم روانكاوي است كه در راه چگونگي دستيابي به بهرهاي افزون از آن، كوشش ميكند. اثرگذاري عوامل رواني و بعد روحاني در ساختار فكري و پيدايش انگيزه هاي مناسب در بعد فعاليتهاي اجتماعي و ديگر ابعاد حيات انساني ملموس و گريزناپذير بوده و اساساً زمينه لازم براي ادامه فعاليتهاي سالم و سازنده اجتماعي را به دست ميدهد. چه بسيار تحصيلكردگاني كه در اثر فاصله گرفتن از بعد روحاني و به دست فراموشي سپردن آن، گرفتار رنج بي پايان "بي هويتي" و "پوچي" شدهاند و در مقابل چه بسيار استادان و محققاني كه به بركت زمينه هاي مساعد برآمده از بعد روحاني، به اوج ترقي دست يافتند و در نهايت، بعد مادي را جوابگوي نيازهاي عميق و همه جانبه خويش نديده، دست به دامان تعاليم آسماني و پرورش روحاني شدند. دكتر چمرانها، دكتر حسابيها و استاد برهاني ها و... چه بسيارند كه با نهادي آرام، به ابعاد روحاني رو مي آوردند.
درك نياز به ابعاد روحاني و تأثيرگذاري آن در همه ابعاد فردي و اجتماعي، از دير باز مورد توجه دانشمندان و عالمان بوده است. مرحوم شهيد ثاني (911 ـ 966 .'ûق) در كتاب "منيه المريد" كه با نام "آداب تعليم و تعلم در اسلام" ترجمه شده است، (ترجمه دكتر سيدمحمدباقر حجتي، دفتر نشر و فرهنگ اسلامي) در بخش "آداب و وظايف شاگرد "دانش آموختن" مينويسد: "مهمترين وظيفه شاگرد كه از لحاظ اهميّت در درجه نخست قرار دارد، اين است كه قبل از هرگونه اقدامات تحصيلي، با دقت و اهتمام ويژهاي به حفظ و به خاطر سپردن دقيق و درست قرآن كريم و كتاب خداوند عزيز بپردازد و سپس فعاليت درسي و تحصيلي خود را آغاز كند؛ زيرا قرآن كريم، اساس و بنياد همه علوم و دانشها و معارف آن پرارزش ترين معارف انساني است. دانشمندان سلف (گذشته)، علم فقه و حديث را منحصراً به كساني تعليم ميدادند كه حافظ آيات قرآني بوده اند..." (ص 416) و اين به جهت به وجود آمدن زمينه هاي لازم براي تحصيل علم، كه موهبتي الهي است، و ازدياد و تقويت حافظه و استعداد است كه نمونه هاي بارز آن را در نونهالان قرآني معاصر مي بينيم. كودكاني كه به بركت حفظ قرآن، با استعدادي درخشان دست يافته، در تحصيل و دانش آموزي، به قوّت و سرعت پيش رفته اند.
خداي متعال در قرآن كريم، نامه گشاده خويش، به پيامبر خود كه بار سنگين تبليغ دين مبين اسلام ـ در آن روزگاران ـ را به دوش مي كشيد، توصيه ميفرمايد كه شبها به پا خيز و قرآن بخوان كه عبادت تو در شب، زمينهساز فعاليّتهاي بيشتر و بهتر و پشتيبان تحمّل گرفتاريها و تلاشهاي سخت تو، در روز است: "به پا خيز شب را مگر اندكي، نيمي از شب يا اندكي از آن را بكاه؛ يا بر آن (نصف) بيفزاي و قرآن را شمرده شمرده بخوان؛ در حقيقت ما به زودي بر تو گفتاري گرانبار القا ميكنيم؛ قطعاً برخاستن شب، رنجش بيشتر و گفتار (در آن هنگام) راستينتر است (و) تو را در روز، آمد و شدي دراز است." (مزمّل،2ـ7)(ر.ك: تفسير نمونه، آيه الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 25، ص 166 ـ 170 و ص 177، دارالكتب الاسلاميه.)
در اينجا مقدمه را كوتاه كرده، با ذكر رواياتي از اهلبيت: سخن را پي ميگيريم:
ـ از امام صادق روايت شده: "هر كه قرآن را بخواند، بينياز شود و پس از آن، نيازي ندارد و گرنه به هيچ بينيازي دست نيابد."(اصول كافي، شيخ كليني؛، آيه الله شيخ محمدباقر كمرهاي، ج 6، ص 404، حديث 8، "باب فضل حامل القرآن"، انتشارات اسوه.)
ـ پيامبرگرامي اسلامفرمود: خانه هاي خود را با خواندن قرآن روشن كنيد و آنها را گورستان نشماريد؛ چنانكه جهودان و ترسايان كردند؛ در همان كليساها و معبدهاي خود نماز خوانند و خانه هاي خود را معطّل و بي عبادت گذارند؛ اگر در خانه، قرآن بسيار خوانده شود، خيرش زياد شده، اهل آن توسعه و آسايش مييابند و خانه براي اهل آسمانها ميدرخشد، چنانكه اختران آسمان براي اهل زمين ميدرخشد.(ر.ك: همان، ص 415 ـ 416، حديث 1.)
ـ رسولخدا9 فرمود: "هرگاه فتنه ها همچون پاره هاي شب تاريك به شما روي آورد، پس بر شماست تمسّك به قرآن؛ زيرا قرآن شفيعي است كه شفاعتش مقبول و گواهي است كه شهادتش مطلوب است. هر كس قرآن را فراروي خود قرار دهد، او را به بهشت ره نمايد و هر كس به آن پشت كند، سرانجامش آتش خواهد بود."(تفسير عياشي، ج 1، ص 2.)
ـ پيامبرگرامي اسلامفرمود: هر كه قبل از دوران بلوغ قرآن را قرائت كند (فراگيرد)، بيگمان در كودكي به او حكمت داده شده است.(اربعون حديثاً "فضل القرآن"، حديث 35، به نقل از كنزالعمّال، حديث 2452، معاونت آموزشي، پژوهشي و تربيتي دفتر امور قرآني.)
ـ امام صادقفرمود: "براي مؤمن شايسته است كه نميرد تا قرآن را بياموزد و يا در حال ياد گرفتن باشد." (ينبغي للمؤمن ان لايموت حتي يتعلم القرآن أو يكون في تعليمه)
ـ نيز فرمود: "قرآن، عهدنامه الهي است به سوي خلقش، شايسته است كه انسان مسلمان به عهدنامه خدا بنگرد و هر روز پنجاه آيه بخواند."(اصول كافي، ج 2، ص 609، حديث 1 "باب في قرائته"، دارالكتب الاسلاميه.)
ـ نيز فرمود: "سه گروه نزد خدا شكايت ميكنند، مسجد ويراني كه اهلش در آن نماز نگذارند، دانايي كه بين جاهلان تنها بماند و قرآنِ رها شده و غبار گرفته كه خوانده نشود"(اصول كافي، ج 2، ص 613، "باب قرائه القرآن في المصحف"، حديث 3 / براي آگاهي بيشتر ر.ك: اصول كافي، كتاب فضل قرآن و قرآن در احاديث اسلامي.
) پس از بيان مقدمه ياد شده، توجه شما را به محورهاي اصلي و عناصر كليدي بحث، جلب مي نماييم:
الف ـ تأثير قرآن در رشد استعدادها با توجه به آيات قرآن:
در قرآن آيات فراواني وجود دارد كه نتيجه تدبر و تفكر در آيات الهي را هدايت، نور، ايمان و... ذكر ميكند و رابطه آنها با استعداد آدمي از اين رهگذر تبيين ميشود كه استعداد انسان نيرويي بالقوه و فطري است كه در درون انسان جاي گرفته و در حيات مادي و معنوي او به فعليّت ميرسد و قرآن و تدبر و تفكر در آيات آن، از جمله عوامل بسيار مؤثر در رشد مثبت و هنجار استعدادهاي دروني است. از سوي ديگر، كمالجويي از جمله خواهشهاي فطري و دروني انسان است كه با رشد و بالندگي صحيح استعداد بالقوه او در پرتو هدايت الهي، و با به فعليّت رسيدن آن، ميتواند در مسير زندگي بروز و ظهور داشته باشد و كمالجويي در علم نيز از جمله مصاديق خواهشهاي دروني است كه در طول تحصيل در پرتو هدايتهاي قرآني، تقويت و بالنده ميگردد.
ب ـ توجه به روايات:
روايات فضايل قرآن و تأثيرهاي آن بر انسان، آگاهي لازم را به دست داده، زمينه مناسب را براي تمسك به قرآن، و تدبر و تفكر و تأمّل در آيات گهربار آن را فراهم ميسازد. اهميّت روايات از اين رو است كه اهلبيت: به اسرار و تأثيرات معنوي قرآن بر انسان آگاهي كامل داشته، سخن آنان رهنمودهايي قطعي و الهي است.
ج ـ معرفي نمونه ها:
يكي از راه هاي شناخت و معرفي آثار قرآن در رشد و تعالي انسان، توجه به مصاديق و نمونه هاي موجود، از گذشته هاي دور تا عصر كنوني است. اين نمونه ها كه شمار آنها نيز بسيار زياد و فزونتر از توان حد و حصر است، خود نشاندهنده رابطه نيازمندي انسان در مسير رشد به تعاليم آسماني، به عنوان بهترين غذاي روح و پشتوانه فعاليتهاي خارجي و بروني است. اين نيازمندي و وابستگي دروني، همواره در انسانها، از هر آيين و مذهب، بروز و ظهور داشته است.
د ـ توجه به دستاوردهاي علمي:
علم و دستاوردهاي آن، تاكنون توانسته است بخشي از تأثيرهاي مثبت آموزه هاي ديني را بر جسم و روان انسان به اثبات رساند و اين تا حدي مطمئن و يقيني است كه هم اينك يكي از مهمترين داروهاي بيماريهاي رواني و حتي جسمي بهشمار ميرود روانشناسان بزرگ دنيا، درمان بيماران رواني را بدون تحكيم پيوندهاي معنوي با نيرويي قدرتمند كه پشتوانه و نگهدارنده انسان است، كافي و كارآمد تلقي نمي كنند.(ر.ك: بهترين راه غلبه بر نگرانيها و نااميديها، ديل كارنگي، ترجمه محمدجعفر امامي، انتشارات نسل جوان.)
و هم اينك، محققان و پژوهشگران در تلاشند كه با تحقيقات پي در پي، هر چه بيشتر از راز تأثير قرآن و آموزه هاي ديني بر رشد و خلاقيت و سلامت جسم و روان، آگاهي يابند.(براي نمونه ر.ك: مجله معرفت، شماره 60، مقاله "بررسي ميزان تأثير آواي قرآن بر اضطراب بيماران، پيش از آنژيوگرافي عروق كرونر".)
اينك، پس از بيان مقدمه كلي و محورهاي اصلي مقاله درخواستي، تحرير آن را متناسب با مخاطبان و به مقتضاي حال و فضاي فكري آنان كه شرط تأثيرگذاري عميق و همه جانبه است، برعهده قلم تواناي شما واميگذاريم.