عظمت و بزرگي شأن قرآن كريم و احترامي كه اين كتاب الهي به دليل سفارشهاي مكرر پيامبر اكرم(ص) در ميان مسلمانان پيدا كرده بود و نيز منزلتي كه آن حضرت براي قرآن قائل بود،(1)
موجب شد از همان آغاز نزول وحي، مسلمانان به حفظ آيات قرآن در ذهن خود اهتمام ورزند. بنابر اين، حافظان بسيار طبيعي است كه نشانههاي كوشش براي حفظ قرآن و در مرحله بعد، نگارش آن، از زمان پيامبر(ص) ديده شود. اولين قدم در راه پاسداري از حريم قرآن، حفاظت از آيات الهي در خزينه افكار و سينه هاي مستعد مسلمانان بود كه شمار اندك با سوادان، كمبود امكانات نگارش و قدرت حافظه عرب كه ضرب المثل تيز هوشي و قدرت حفظ بودهاند، نيز با آن سازگار است. در رأس تمام مشتاقان حفظ قرآن، شخص پيامبر(ص) وجود داشت كه آيات و سورهها را، هر چند هم طولاني، به خوبي فرامي گرفت و به ديگران مي آموخت. پيامبر(ص) آن قدر در اين امر راغب و كوشا بود كه پروردگار به او وعده داد قرآن را در سينهاش جمع نموده، قرائت و فهم آن را برايش آسان نمايد. از همين روي، خداوند متعال به پيامبرش فرمود كه نيازي به تعجيل تو در فراگيري قرآن نيست؛ چنان كه آيات «لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه»(ره)(2) به همين گونه تفسير شده است.(3)
علامه طبرسي در تفسير آيه «سنقرئك فلا تنسي»؛(4) مينويسد: «خداوند به پيامبرخود ميفرمايد ما از تو ميخواهيم كه قرآن را بخواني تا فراموش نكني. افزون بر پيامبر، تعدادي از صحابه نيز بودهاند كه كوشش فراواني در راه حفظ قرآن به عمل آوردهند كه در مباحث علوم قرآني به نام «جمّاع القرآن» نير شهرت يافتهاند. اين نام با استفاده از آيات سوره قيامت، آيه 16 و 17، است كه به اتفاق مفسران، قرآن در اين جا به معناي تلاوت است و جمع به معناي حفظ».(5)
درباره تعداد حافظان قرآن در عصر پيامبر(ص) سخنان فراواني گفتهاند؛ از جمله: افزون بر 70 نفر. در صحيح بخاري آمده است پيامبر(ص) فرمود:«قرآن را از چهار نفر فرابگيريد: عبدالله بن مسعود، سالم مولي ابن حذيفه، معاذ بن جبل و اُبي بن كعب».(6)
آن چه از مجموع روايات گوناگون و تاريخ اسلام برميآيد، اين است كه تعداد حافظان قرآن، مشخص نبوده و هر كس به فراخور استعداد و علاقه خود، تمام يا بخشي از آيات را حفظ ميكرده است. آن چه در برخي نقلها آمده، به علت شهرت افراد يا انگيزه هاي ديگر بوده است.(7) افراد بسياري در زمان حيات رسول اكرم(ص) به عنوان كاتب وحي، به فرمان پيامبر(ص)، آيات قرآن را مينوشتند و هر آب هاي كه نازل ميگشت، به فرمان وي در جاي مناسب خود قرار ميدادند. زنجاني در تاريخ القرآن، نويسندگان وحي را 43 نفر دانسته و نام آنان را ياد آور شده است كه معروفترين آنان، عبارتند از: علي ابن ابي طالب، زيد بن ثابت، ابي بن كعب و عبد الله بن مسعود. آن حضرت به نوشتن قرآن بسيار اهتمام ميورزيد و نسبت بدان عنايت فراواني مبذول ميداشت.(8) وي مينويسد: رواياتي در اين زمينه وارد شده كه نهادن آيات در محل مناسب خويش، به دستور خود پيامبر(ص) بوده و با آگاهي و فرمان ايشان صورت ميگرفته است.(9) سيد مرتضي، از بزرگان شيعه، درباره جمع آوري قرآن فرمود: «قرآن در زمان رسول گرامي(ص) با همان كيفيتي كه اكنون در دسترس ماست، جمعآوري و مرتب گرديده بود؛ زيرا قرآن در آن عصر، تدريس ميشد و مجموع آن به وسيله مسلمانان حفظ ميگرديد، تا آن جا كه جمعي از اصحاب، معين شده بودند تا قرآن را حفظ كنند و آن را بر پيامبر(ص) بخوانند. همچنين جمعي از ياران آن حضرت، مانند عبدالله بن مسعود و ابي بن كعب و ديگران، بارها قرآن را از ابتدا تا انتها، نزد پيامبر گرامي اسلام(ص) قرائت كردند».(10) نبي اكرم(ص) بر كار كاتبان وحي، نظارت دقيق داشت و جاي قرار دادن آيات را تعيين ميفرمود؛ چنان كه از ابن عباس نقل شده است كه پيامبر(ص) فرمود:« جبرئيل آيه «و اتقوا يوماً ترجعون فيه الي الله»(ره)(11) را آورد و گفت: خداي تعالي ميفرمايد: اين آيه را پيش از آيه 280 سوره بقره بگذار».(12) كاتبان وحي نسخهاي از قرآن را در خانه پيامبر قرار ميدادند.(13) بنابراين، تمام قرآن كريم، زير نظر مستقيم آن حضرت، نگاشته و جمعآوري شد و نسخهاي از آن نزد حضرت باقي ماند.(14)
جز شمار اندكي از علماي اهل سنت، تمام علماي شيعه و اكثريت علماي عامه معتقدند قرآن جز با تواتر ثابت نميشود و اين مستلزم آن است كه تدوين قرآن را در زمان پيامبر(ص) بدانيم؛ وگرنه تواتر، با آن چه براي نگارش قرآن در زمان خلفا نقل كردهاند، حاصل نميشود. آيا ميتوان گفت زيد بن ثابت با گواهي دونفر، اظهارات آنان را به عنوان قرآن ثبت ميكرد و در عين حال، قائل به تواتر قرآنِ موجود شد؟!(15) با توجه به اين گونه مدارك و شواهد است كه بزرگاني نظير سيد مرتضي، به تدوين قرآن در زمان پيامبر(ص) اعتقاد دارند و معتقدند به قولِ مخالف نبايد اعتنا كرد. بنابر اين، وقتي روشن شد كه تمام قرآن در زمان پيامبر(ص) گردآوري و تدوين شده است، منظور كساني كه ميگويند قرآن را ابوبكر و اشخاص ديگري پس از زمان پيامبر(ص) جمع كردهاند، نوشتنِ نسخه هاي ديگري بوده؛ به قول آيت الله خويي، «انتساب جمعآوري و تدوين قرآن به خلفا، امر موهومي است كه مخالف كتاب و سنت و اجماع و عقل است»،
برخي، به ويژه برادران اهل سنت، معتقدند جمعآوري و تدوين قرآن به صورت كتابي مدوّن و منسجم، پس از رحلت پيامبر(ص) و به همت ابوبكر صورت گرفت. در احاديثِ وارده از طريق اهل سنت، آمده است: عبيد بن سباق نقل كرده كه زيد بن ثابت گفته است: پس از كشتار اهل يمامه، ابوبكر در پي من فرستاد. در آن هنگام، عمر بن خطاب نيز نزد او بود. ابوبكر گفت: عمر نزد من آمده و گفته است كه كشتار در جنگ يمامه، بر قاريان قرآن سخت بوده است و من بيمِ آن دارم كه كشتار قاريان در مواقع ديگر نيز شدت پيدا كند و بسياري از قرآن از بين برود. من بر اين باورم كه تو به گرد آوردن قرآن، فرمان دهي. من به عمر گفتم: چگونه كاري ميكنيد كه رسول خدا(ص) آن را انجام نداده است؟ عمر گفت: سوگند به خدا كه اين، كارِ خيري است. پس عمر همواره (براي اين امر) به من مراجعه ميكرد تا خداوند سينه مرا براي اين كار گشود و در آن، همان نظري را يافتم كه عمر بر آن بود. سپس ابوبكر به من گفت: تو مرد جوان و عاقلي هستي. تو كسي بودي كه وحي را براي رسول اكرم(ص) می نوشتي. پس قرآن را جست و جو و گرد آوري كن. سوگند به خدا كه اگر به من (زيد بن ثابت) تكليف ميكردند كه كوهي از كوهها را جا به جا كنم، بر من سنگينتر از آن نبود كه مرا به جمع كردن قرآن امر كرد. پس گفتم: چگونه كاري ميكنيد كه پيامبر(ص) آن را نكرد؟ ابوبكر گفت: به خدا سوگند كه اين، كار نيكي است. پس همواره ابوبكر به من مراجعه ميكرد تا اين كه خداوند سينه مرا گشود ؛ همان گونه كه سينه ابوبكر و عمر را براي اين كار گشوده بود. پس برخاستم و قرآن را جست وجو كردم و آن را از شاخههاي خرما و سنگهاي سپيد و سينههاي مردمان گرد آوردم. سر انجام، دو آيه آخر سوره توبه را نزد ابو خزيمه انصاري يافتم و نزد كسي ديگر غير از او نبود: «لقد جائكم رسول من انفسكم عزيز عليه ماعنتم...»؛(16) اين صحف، نزد ابوبكر ماند تا وي زندگي را بدرود گفت. بعد در تمام طول عمر، نزد او بود و سپس نزد حفصه دختر عمر باقي ماند».
منابع اهل سنت، دومين مرحله از جمع و تدوين قرآن كريم را مربوط به دوران خليفه سوم ميدانند. حذيفه يماني همراه لشكر اسلام كه متشكل از مسلمانان عراق و شام بود، براي نبرد به سرزمين ارمينيه (ارمنستان) عازم شد. او در آن جا، متوجه اختلاف قرائت مسلمانان - كه هر يك قرائت خود را به يكي از اصحاب مستند مي كرد - شد. او پس در باز گشت از نبرد، نزد عثمان رفت و چارهجويي كرد. نجاري، داستان گفت گوي وي را با خليفه سوم اين گونه گزارش ميكند: « حذيفه از اختلاف مسلمانان در قرائت قرآن، سخت نگران و آشفته شد. پس نزد عثمان رفت و به او گفت: اي امير مؤمنان، درياب امت را پيش از آن كه همانند يهوديان و مسيحيان در كتاب آسماني خود دچار اختلاف شوند. پس عثمان كسي را به سوي حفصه فرستاد تا نسخهاي را كه در زمان ابوبكر تدوين شده و نزد او بود، بدهد تا از روي آن استنساخ كرده، سپس آن را به وي باز گرداند. حفصه، قبول كرد و پس از آن بود كه عثمان به زيد بن ثابت، عبد الله بن زبير، سعيد بن عاص و عبد الرحمن بن حارث بن هشام دستور داد كه از روي مصحف مذكور، نسخه هايي (مصاحفي) تهيه كنند. عثمان به آنان گفت: هر گاه ميان شما سه نفر قرشي و زيد بن ثابت اختلافي در قرائت ولحن پيش آمد، مورد اختلاف را به زبان مردم قريش بنويسيد؛ زيرا قرآن به زبان آنان نازل شده است. پس آنان نيز چنين كردند تا آن كه كار نسخهبرداري به پايان رسيد. سپس عثمان مصحف حفصه را به او باز گرداند و دستور داد به هر يك از اكناف و اطراف بلاد اسلامي، نسخهاي از مصحفي را كه نوشته بودند، بفرستند و همه كتيبه ها و نوشته هاي ديگري كه قرآن بر آن نوشته بودند، بسوزانند تا هيچ اختلافي در قرآن پيش نيايد و همه مسلمانان بر يك قرآن اتفاق نظر داشته باشند.(17) از اين روايات، تدوين جديد قرآن به دست نمي آيد؛ بلكه آن چه از آناستفاده ميشود اين است كه خلفا براي حفظ قرآني كه در زمان پيامبر تدوين شده بود، آن را در مراحل گوناگون، به صورت يك نسخه كه مورد توجه همه مسلمانان باشد، قرار دادند،
پى نوشتها
[1].براي ملاحظه برخي از روايات دال بر اين مطلب ر.ك: مقدمه تفسير مجمع البيان، شيخ طبرسي، ج 1، ص 44، (مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1415)،
[2].سوره قيامت، آيه 16 - 17،
[3].مجمع البيان، طبرسي، ج 10، ص 397 (مؤسسه الاعلمي للمطبوعات 1415)، ذيل آيات 16 - 17 سوره قيامْ،
[4].سوره اعلي، آيه 6،
[5].مجمع البيان، طبرسي، ج 10، ص 397،
[6].صحيح البخاري، الامام بخاري، ج 6، كتاب فضائل قرآن، باب القوأ من اصحاب النبي(ص)، ص 586 (انتشارات دارالقلم، بيروت، لبنان الطبعْ الأولي، 1407 ه' ق، 1987 م)،
[7].كليات علوم قرآن، محسن اسماعيلي، ص (انتشارات بنيان، تهران 1374)،
[8].تاريخ القرآن، علامه زنجاني، الفصل السادس، في كتابد القرآن حين نزوله، ص 20، (بيتا، بيجا) (مطبعْه التأليف و الترجمْ و النشر، 1354 ه' ق القاهره)،
[9].2. همان، ص 21،
[10].مجمع البيان، شيخ طوسي، ج 2، ذيل آيه 281 بقره، ص 213 مؤسسه الاعلمي المطبوعات، بيروت 1415 ه' ق،
[11].4. آيه 281، سوره بقره.
[12].تاريخ قرآن، ص 260، به نقل از نامه هدايت، دكتر محمد مهدي ركني، ص 64 - 63 (انتشارات امور فرهنگي آستان قدس رضوي، مشهد، مرداد 63)،
[13].المصاحف، ص 5، نقل از همان، ص 64،
[14].همان، ص 64،
[15].البيان، آيت الله خويي، ص 257، منشورات انوار الهدي،
[16].سوره توبه، آيه 128،
[17].همان، ج 6، ص 583،