قصص قرآني جهت پند و درس از حوادث گذشته است و در هر مورد كاملا متناسب با آيات مطرح شده آن سوره است البته درك اين ارتباط به جهت محتواي عميق و اسرار و رموز قرآن جز با مطالعه و بررسي عميق ميسور نمي گردد. اما دليل مذكور شدن سرگذشت بني اسرائيل و حوادث تاريخي آن در موارد متعددي از آيات قرآن اين است كه:
اولا براي بني اسرائيل كه همان فرزندان يعقوب(ع) هستند -پيامبران بسياري مبعوث شده اند؛ همانند يعقوب، يوسف، موسي و عيسي عليهم السلام كه همه از پيامبران بني اسرائيل هستند. بنابراين بني اسرائيل عمده ترين امتي هستند كه پيامبران زيادي در بين آنان مبعوث گشته و حوادث زيادي در تاريخ آنان به وقوع پيوسته است. ثانيا شباهت حوادث و تحولات پيش آمده براي بني اسرائيل با امت اسلام است.
در روايات آمده است كه هر آنچه بر بني اسرائيل گذشت و براي آنان پيش آمد دقيقا براي مسلمانان نيز پيش خواهد آمد. بنابراين ذكر تاريخ بنياسرائيل در موارد متعدد بدون حكمت و جهت نيست.
افزون بر آن تكرار داستان بني اسراييل در سوره هاي مكي و مدني متفاوت است. در سوره هاي مكي تأكيد بيشتر بر روي برخورد حضرت موسي با فرعون و اطرافيان او است. اما در سوره هاي مدني عموما از رابطه حضرت موسي با بني اسراييل سخن به ميان آمده و از مشكلات اجتماعي و سياسي آنان صحبت شده است. بنابراين تكرار آيات و برخي از داستان ها هر كدام بجا و داراي حكمت خاصي است (شبهات و رد حول القرآن الكريم، محمد هادي معرفت، ص 430، مؤسسه التمهيد، چاپ اول، 1423 هجري شمسي).