آيات متعددي از قرآن كريم، حقوق فرزندان بر والدين را به صراحت و اشاره بيان كرده و ما در حد مجال، برخي از آيات را بيان ميكنيم:
1. همه فرزندان، هديه خدا هستند و بايد خداي رزاق را بدين جهت شاكر بود:
"يَهَبُ لِمَن يَشَأُ إِنَاثاً وَيَهَبُ لِمَن يَشَأُ الذُّكُورَ؛ (شوري، 49) خداوند به هر كس بخواهد دختر هديه ميدهد و به هركس بخواهد پسر ميبخشد."
2. وظيفه مادر در شير دادن به نوزاد تا دو سال:
"وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ؛ (بقره، 233) مادران، فرزندان خود را تا دو سال تمام شير بدهند."
3. وجوب حفظ جان فرزند و حرمت كشتن او به خصوص به علت فقر:
"وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَكُمْ خَشْيَه إِمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئاً كَبِيراً؛ (اسرأ، 31) از بيم تنگدستي فرزند خود را نكشيد؛ ماييم كه به آنها و شما روزي ميبخشيم؛ آري كشتن آنها خطا و گناهي بزرگ است."
4. تلاش براي نجات فرزندان از خطرهاي جاني و اخلاقي:
"وَنَادَيَ نوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلاَ تُكُن مَعَ الْكَافِرِينَ؛ (هود، 42) آن كشتي ايشان را در ميان موجي كوهآسا ميبرد و نوح پسرش را كه در كناري بود بانگ زد اي! پسرك من با من سوار شو و با كافران مباش."
در حالي كه سيل همه جا را فرا گرفته حضرت نوحغ دركشتي نجات بود، يك لحظه از وضعيت فرزندش غافل نشد و براي نجات جسم او از غرق شدن و جان او از كفر خطاب به او آيه ذكر شده را بيان فرمود.
5. مراقبت بر نماز خواندن فرزندان:
"وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَه وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا؛ (طه، 132) خانواده ]زن و فرزندان[ خود را به نماز فرمان و خود برآن شكيبا باش.
" "يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاَه؛ (لقمان، 17) حضرت لقمان به فرزندش گفت: پسرم نماز را به پادار"
6. اصلاح و رشد گرايشهاي اعتقادي فرزند با پند و اندرز:
حضرت لقمان براي انجام دادن وظايف اعتقادي خود در برابر فرزندش نكات مهمي درباره توحيد الهي و معاد براي او بيان ميكند؛ از جمله ميفرمايد:
"وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِ بْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَابُنَيَّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّهِ؛ (لقمان، 13) هنگاميكه لقمان به پسر خويش در حالي كه او را اندرز ميداد گفت:ايپسرك من، به خدا شرك مياور كه به راستي شرك ستمي بزرگ است."
همچنين آيه 16 همين سوره درباره مسئله معاد و بازگشت انسانها و اعمالشان به سوي خداست.
7. آموزش احكام شرعي:
"يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاَه وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَيَ مَا أَصَابَكَ؛ (لقمان، 17) اي پسرك من، نماز را به پايدار و به كار پسنديده امر كن و ازكار ناپسند و حرام نهي نما و بر آسيبي كه بر تو وارد ميشود صبر كن."
در اين آيه، حضرت لقمان فرزندش را با وظايف و احكام فردي و اجتماعي آشنا مينمايد.
8. آموزش رفتارها و روحيات صحيح اخلاقي:
حضرت لقمان در آيات 18 و 19 سوره لقمان چند نكته اخلاقي مهم را به فرزندش گوش زد ميكند و ضرورت مراقبت پدر را نسبت به رفتارها و روحيات اخلاقي فرزندش آشكارمی سازد:
ـ نسبت به مردم بياعتنا نباش وروي از آنان مگردان: "لاتصرّ خدّك للناس"
ـ مغرورانه بر روي زمين راه مرو: "و لا تمش في الارض مرحا"
ـ در راه رفتن اعتدال را رعايت كن: " و اقصد في مشيك"
ـ در سخن گفتن نيز اعتدال را رعايت كن و با صداي بلند حرف مزن: " و اغضض من صوتك"
9. مشورت كردن با فرزندان و توجه به ديدگاه هاي آنان:
پس از آنكه حضرت موسي (ع) از مجازات فرعون ميگريزد و به قريه حضرت شعيب (ع) ميرسد، به دختران آن حضرت در بالا كشيدن آب از چاه كمك ميكند. آنگاه يكي از دختران حضرت شعيب، داستان را براي پدر تعريف ميكند.
بدين سبب آن حضرت، موسي را به خانه دعوت ميكند و سپس با دختران جوان خود مشورت ميكند كه با اين جوان چه رفتاري كنيم؟قرآن سخن يكي از دختران را چنين نقل ميكند:
"قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْ ئ'َمِينُ؛ (قصص، 26) يكي از دو دختر گفت:اي پدر، او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسي است كه استخدام ميكني، هم نيرومند و هم در خور اعتماد است."
حضرت شعيب (ع)، پيشنهاد دخترش رامی بذیرد
اين قطعه از داستان، قرآني نشان ميدهد كه چگونه حضرت شعيب با آنكه خود پيامبربود و ميتوانست بهترين تصميم را بگيرد، به دختران خود شخصيت داد و با مشورت آنان، درباره حضرت موسي (ع) تصميم گرفت.
10. پرهيز از افراط در محبت:
"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ اَّمَنُوا لاَ تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلاَ أَوْلاَدُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛" (منافقون، 9) اي كساني كه ايمان آوردهايد! مبادا اموال و فرزندانتان، شما را از ياد خدا غافل گرداند و هر كسي چنين كند از زيان كاران است."
اين آيه، مسلمانان را از محبت و علاقه زياد به مال و فرزند كه از ياد خدا غافل شوند، برحذر ميدارد.
11. توجه به آينده فرزندان و امنيت آنها:
"وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ اَّمِناً وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ؛ (ابراهيم، 35) ياد كن هنگامي را كه ابراهيم گفت: پروردگار اين شهر را ايمن گردن و مرا و فرزندانم را از پرستيدن بتها دوردار.
" اين آيه نگراني حضرت ابراهيم را از آينده فرزندانش بيان ميكند.
وي از خداوند براي فرزندانش امنيت، سلامت جسمي و اخلاقي را درخواست ميكند. 14. برخورد دوستانه پدر و مادر با فرزند به گونه ايكه او اسرار خود را به آنها بگويد:
آيه چهارم سوره يوسف از روابط بسيار نزديك و صميمانه حضرت يوسف با پدرشحكايت ميكند؛ به گونهاي كه حضرت يوسف خواب عجيب و پر رمز و راز خود را تنها براي پدرش نقل ميكند." إِذْ قَالَ يُوسُفُ لا ئثَبِيهِ يَا أبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ."
15. فراهم آوردن زمينه مناسب براي بازي و گردش فرزندان:
هنگاميكه بردران حضرت يوسف از پدرشان درخواست ميكنند كه آن حضرت را به بازي و گردش (يرتع و يلعب) ببرند پدر، آنان را از اين كار منع نميكند؛ تنها نگراني خودش را از وجود حوادث احتمالي اظهار مينمايد. اين جملات نشان ميدهد كه حضرت يعقوب به عنوان يك پدر نسبت به اين حق فرزندش آگاهي داشته واز آن استقبال كرده است. آيه مورد نظر چنين است:
"أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ."
17. سرزنش فرزندان در برابر سهل انگاريها:
در آيات 18 و 83 سوره يوسف، جمله يكساني از حضرت يعقوب(ع) خطاب به فرزندانش نقل ميشود. ايشان در برابر كوتاهي فرزندان در مراقبت از حضرت يوسف (آيه 18) و برادرش بنيامين (آيه 83) خطاب به آنها ميگويد: "بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَميلٌ"؛ چنين نيست كه ميگوييد، بلكه نفس شما امري را به اشتباه براي شما آراسته است.
" گرچه داستاني كه آنان براي كشته شدن حضرت يوسف ساخته بودند دروغ بود و جرياني را كه درباره بنيامين و سرقت جام به دست وي نقل ميكردند حقيقت داشت (حداقل به خيال خودشان) امّا در هر دو مورد دچار شتابزدگي و اشتباه در تصميمگيري شده بودند و امري را كه نادرست بود، درست پنداشته بودند. در چنين شرايطي است كه حضرت يعقوب تذكر لازم رابه آنها داده، با سرزنش آنان و مذمت كار نادرستشان وظيفه پدري خود را در برابرشان انجام ميدهد.
18. پذيرش قول و تعهد فرزندان (حتي در مواردي كه قبلاً تخلف كرده باشند):
آيات 14 و 66 سوره يوسف از پيمان سپاري فرزندان حضرت يعقوب به ايشان خبر ميدهد. آيه 14 درباره تعهد آنان به مواظبت از يعقوب در برابر گرگها و آيه 66 درباره پيمان آنها براي محافظت از جان بنيامين سخن ميگويد. در هر دو مورد، حضرت يعقوب(ع) با قرار دادن شرايطي قول و تعهد فرزندان را ميپذيرد؛
با اين كه در مرحله دوم، سابقه بدقولي و پيمان شكني نيز داشتهاند؛ امّا باز هم حضرت يعقوب قسم و پيمان آنها را ميپذيرد. قرآن كريم با نقل اين ماجرا، وظيفه پدران و مادران را در اعتماد به تعهدها و پيمانهاي فرزندان گوش زد ميكند و بر تأثير تربيتي اين عمل در رشد و فضايل اخلاقي و اعتماد به نفس آنها صحه ميگذارد.
20. اميدوار كردن فرزندان به حل مشكلات:
هنگاميكه برادران حضرت يوسف نااميدانه از يافتن آن حضرت و نجات بنيامين سخن ميگفتند و همه چيز را از دست رفته ميديدند، حضرت يعقوب(ع) دوباره آنها را به مصر روانه كرد و از آنان خواست كه از رحمت خدا نا اميد نشوند كه نا اميدي از رحمت بيكران الهي نشانه كفر و ناسپاسي است: " وَلاَ تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّهِ إِلآ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ" (يوسف،87)
اين رفتار پسنديده حضرت يعقوب از وظيفه دايمي پدران در برابر فرزندان خود خبر ميدهد. وظيفهاي كه طي آن والدين و به خصوص پدر بايد با القاي روح اميد و كوچك نمايي مشكلات، فرزندان خود را در پيمودن راه پرپيچ و خم زندگي ياري رساند.
21. طلب بخشش گناهان (استغفار) براي فرزندان:
دعاي پدر و مادر بيش از هر كس ديگر در حق فرزندان مستجاب ميشود. بنابر روايات متعدد، خداوند متعال با دعاي پدر و مادر، گناهان بسياري را از فرزندان ميبخشد؛ از اين رو والدين موظفند كه در صورت مشاهده آثار پشيماني و توبه در رفتار و گفتار فرزندان براي آنان استغفار كرده، بخشش گناهان آنان را از خداوند متعال بخواهند. آيات 97 و 98 سوره يوسف درباره تقاضاي برادران يوسف از پدر براي استغفار و پذيرش آن از سوي حضرت يعقوب حكايت ميكند.
خداوند متعال در ضمن بيست و دو آيه از آيات قرآن، در مورد ارزش پدر و مادر و حقوق آنان سخن گفته است. (بقره، 82، 180، 215 / نسأ، 36، 125 / انعام، 151 / ابراهيم، 40 / مريم، 14، 32 / اسرأ، 23 ـ 25 / عنكبوت، 8 ـ 9 / لقمان، 14 ـ 15 / احقاف، 14 ـ 15، 17 ـ 18 / نوح، 38 / بلد، 3).(ارزش پدر و مادر در قرآن و روايات، سيداسماعيل گوهري، ج 3، ص 7، نشر نيايش.)
از جمله سفارشهايي كه در اين آيات به فرزندان شده:
الف) تواضع و فروتني در برابر پدر و مادر. (اسرأ، 24)
ب) طلب رحمت و بخشايش براي ايشان؛ همانند حضرت نوح و ابراهيم. (نوح، 28 / ابراهيم، 41)
ج) با نرمي و مهرباني سخن گفتن و پرخاش نكردن به ايشان. (اسرأ، 23)
د) نيكو معاشرت نمودن با والدين مشرك. (لقمان، 15)
ر) انفاق به والدين. (بقره، 215) و در چهار سوره از قرآن، دستور به احسان، بلافاصله بعد از مسئله توحيد قرار گرفته است. (بقره، 83 / نسأ، 36 / انعام، 151 / اسرأ، 23)(يكصدوپنجاه موضوع از قرآن كريم، اكبر دهقان، ص 187 ـ 188، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن.)
و در سوره لقمان، شكرگزاري از پدر و مادر، كنار شكر از خداوند آمده است. "أن اشكرلي و لوَلديك؛ (لقمان، 14) شكرگذارِ من و پدر و مادرت باش."