30 الي 33 « خداي عالم همه اسماء را به آدم تعليم داد و بعد آدم ، فرشتگان را از حقايق اين اسماء آگاه ساخت»منظور از اسماء و حقايق آن چيست. در آيه 31 سوره بقره آمده است: وعلّم آدم الاسماء كلّها منظور از «اسماء» تنها يك سلسله اسامي و نامهاي بدون معنا نيست؛ بلكه منظور حقايق و اسرار عالم هستي است؛ يعني، منظور معاني اين اسما و مسمّاهاي آنها بوده است. اگرتنها نامها و الفاظي بدون معنا بود كه براي آدم، افتخاري به حساب نمی امد آدم با فراگيري اين علوم، امكان آن را يافت كه از مواهب مادي و معنوي اين جهان، در مسير تكامل خويش بهره گيرد. همچنين آدم، استعداد نامگذاري اشياء را فرا گرفت كه اين نيز خود نعمت بزرگي است واصولاً اگر اين نامگذاريها نبود، علوم و معارف از گذشتگان به آيندگان انتقال نمييافت. البته تعليم اسما بدين معنا نيست كه كلاسي بود و يكي به آدم ياد داده شد؛ بلكه بدين معنا ميباشد كه او، استعداد فراگيري اين حقايق را يافت و اين گونه آفريده شد.
به نظر علامه طباطبايي، مراد از كلمات آن چيزهايي است كه در موضوع تعليم اسماء محقق شده است چرا كه موضوع تعليم اسماء موجب گرديد اعتراض ملائكه مسدود گردد و حجت بر آنها تمام شود. از اينها معلوم ميشود كه در اين قضيه چيزي بوده است كه ميتوانست آ دم به آن چيزها متمسك و متوسل شود، (ر.ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 1، ص 176).
روايات شيعه و اهل سنت گواهي ميدهند كه او، خدا را به حق پيامبر اسلام سوگند داد و چنين گفت: اسألك بحق محمد الا غفرت لي ، (سيوطي، الدر المنثور، ج 1، ص 58) و در برخياز روايات آمده است كه چنين گفت: اللهم اني اسألك بحق محمد و آل محمد سبحانك لا اله الا انت عملت سوءا و ظلمت نفسي فتب عليّ انك انتالتواب الرحيم ، (همان، ص 60 - 61 و نيز: تفسير برهان، ج 1، ص 86، روايت 2).
ابن نجار از ابن عباس نيز نقل ميكند كه: من از رسول خدا درباره كلماتي كه آدم آنها را از پروردگارش تلقي كرد پرسيدم، او فرمود: سأل بحق محمد و علي و فاطمه والحسن والحسين الا تب عليّ،فتاب عليه ، (مدارك پيشين).