الف ـ دانشمندان علوم قرآني، سوره ها را به مكي و مدني تقسيم كردهاند؛ سوره هاي نبأ و واقعه، از سوره هاي مكي است؛ از اين رو، سوره واقعه، چهل و ششمين و سوره نبأ، هشتادمين سوره مكي است و سوره بقره، هشتاد و هفتمين سوره از سوره هاي نازل شده و نخستين سوره از سوره هاي مدني است.(ر.ك: التمهيد، آيت الله معرفت، ج 1، ص 135 ـ 138، مؤسسه النشر الاسلامي.)
ب ـ تأثير قرآن بر مردم زمان نزول، بسيار است كه بيان همه آنها از حوصله اين پاسخ نامه خارج است. اينك به دو مورد از تأثيرهاي قرآن اشاره ميكنيم:
1. ايجاد شيفتگي، نرمي، خشوع و تواضع: "اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَـَبًا مُّتَشَابهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلَيَ ذِكْرِ اللَّهِ ذَ َلِكَ هُدَي اللَّهِ يَهْدِي بِهِي مَن يَشَـآءُ وَ مَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُو مِنْ هَادٍ ؛(زمر،23) خداوند بهترين سخن را نازل كرده، كتابي كه آياتش (از نظر لطف و زيبايي و عمق محتوا)همانند يكديگر است، آياتي مكرر دارد (كراري شوقانگيز)كه از شنيدن آياتش، لرزه بر اندام كساني كه از پروردگارشان خاشعند ميافتد، سپس برون و درونشان نرم و متوجه ذكر خدا ميشود، اين هدايت الهي است كه هر كسي را بخواهد با آن راهنمايي ميكند و هر كس را خداوند گمراه سازد، راهنمايي براي او نخواهد بود."در حديثي به نقل از "اسمأ" آمده است: "ياران پيامبر اكرمهنگامي كه قرآن بر آنها تلاوت ميشد، همانگونه كه خدا آنها را توصيف كرده است، چشمهايشان اشكبار ميگشت و لرزه بر اندامشان ميافتاد."(الجامع لاحكام القرآن، قرطبي، ج 15، ص 249، مؤسسه التاريخ العربي.)
2. نفوذ سريع و عميق آيات در دلها و ظاهر شدن اثرهاي آن پس از نزول؛ وقتي آيه "لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّيَ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ؛(آل عمران،92) هرگز به ]حقيقت[ نيكوكاري نميرسيد، مگر اين كه از آن چه دوست ميداريد ]در راه خدا[ انفاق كنيد و آنچه انفاق ميكنيد خداوند از آن باخبر است." نازل شد، بلافاصله اثر خود را بر دل مؤمنان گذاشت؛ براي مثال، روزي مهماني بر ابوذر وارد شد، او كه زندگي سادهاي داشت، از مهمان معذرت خواست كه من بر اثر گرفتاري نميتوانم به تنهايي از تو پذيرايي كنم، من چند شتر در فلان نقطه دارم، قبول زحمت كن و بهترين آنها را بياور ]تا براي تو قرباني كنم[؛ ميهمان رفت و شتر لاغري با خود آورد، ابوذر به او گفت: به من خيانت كردي، چرا چنين شتري آوردي؟ او در جواب گفت: من فكر كردم روزي به شترهاي ديگر نيازمند خواهي شد، ابوذر گفت: روز نياز من زماني است كه از اين جهان چشم ميبندم ]چه بهتر كه براي آن روز ذخيره كنم.[ خداوند ميفرمايد: "لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّيَ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ... ".(مجمع البيان، طبرسي؛، ج 2، ص 140، منشورات دارمكتبه الحياه؛ ر.ك: تفسير نمونه، آيت الله مكارم شيرازي و ديگران، ج 19، ص 434، دار الكتب الاسلاميه ؛ ج 3، ص 2 ـ 3.)