الصفار قال: حدّثنا عباد بن سليمة عن سعيد بن سعد عن صفوان بن يحيى عن أبى الحسن الرضا عليه السلام فى قول الله تعالي (و إنّه لذكر لك و لقومك و سوف تسئلون) قال : نحن هم .
زخرف /44. بصائر الدرجات 57.
صفّار از عباس بن سليمان، از سعد بن سعد، از صفوان بن يحيي، از ابوالحسن الرضا(ع) روايت كرده است كه آن حضرت درباره اين سخن خداي تعالي (و به راستي آن ذكري براي تو و براي قوم توست و به زودي درباره آن از شما سوال مي شود)، فرمود: ما هستيم آن قومِ (رسول خدا) .
علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن علىّ بن أسباط قال: حملت متاعاً إلي مكّة فكسد علي فجئت إلي المدينة فدخلت علي أبى الحسن الرضا عليه السلام فقلت: جعلت فداك إنّى قد حملت متاعاً إلي مكّة فكسد عليّ، و قدأردت مصر فأركب بحراً أو برّا؟ فقال: بمصر الحتوف و تفيض إليها و هم أقصر الناس أعماراً، قال رسول الله صلّي الله عليه و آله: لاتغسلوا رؤوسكم بطينها، و لاتشربوا فى فخارها، فإنّه يورث الذلّة و يذهب بالغيرة. ثمّ قال: لا, عليك أن تأتى مسجد رسول الله صلّي الله عليه و آله، و تصلّى ركعتين، و تستخير الله مائة مرّة و مرّة فإذا عزمت علي شىء و ركبت البحر او إذا استويت علي راحلتك فقل: (سبحان الّذى سخّر لنا هذا و ماكّنا له مقرنين و إنّا إلي ربّنا* لمنقلبون) فإنّه ماركب أحد ظهراً، فقال: هذا و سقط إلّا لم يصبه كسر و لاوثي، و لاوهن، و إن ركبت بحراً فقل حين تركب: (بسم الله مَجراها و مرساها ) فإذا ضربت بك الأمواج فأتّك علي يسارك و أشر إلي الموج بيدك، و قل: اسكن بسكينة الله، و قرّ بقرار الله، و لاحول و لاقوّة إلّا بالله. قال علىّ بن أسباط: قدركبت البحر فكان إذا هاج الموج، قلت كما أمرنى أبوالحسن، فيتنفّس الموج ولا يصيبنا منه شىء، فقلت: جعلت فداك و ما السكينة؟ قال: ريح من الجنّة لها وجه كوجه الإنسان طيّبة، كانت مع الأنبياء و تكون مع المؤمنين .
زخرف / 13 - 14. هود /41. تفسير قمّى 2 / 282.
علي بن ابراهيم از پدرش، از علي بن اسباط روايت كرده است كه گفت: كالايي را به مكه بردم اما بازارم كساد شد و به مدينه آمدم و خدمت ابوالحسن الرضا(ع) رسيدم و عرض كردم: قربانت گردم، كالايي را به مكه بردم اما به فروش نرسيد و حالا ميخواهم به مصر بروم، آيا از طريق دريا بروم يا خشكي؟ فرمود: مصر سرزمين مرگ خيزي است، و تو به جايي ميروي كه مردمش از همه مردمان ديگر كمتر عمر مي كنند . رسول خدا(ص) فرمود: با گِل مصر سر خود را نشوييد، و در كوزه هاي آن آب نخوريد؛ زيرا، خواري مي آورد و غيرت را مي برد. سپس فرمود: نه، به مسجد رسول خدا(ص) برو و دو ركعت نماز بخون و صد و يك بار از خداوند طلب خير كن و آن گاه چون آهنگ سفر كردي و سوار كشتي شدي يا بر اشترت نشستي بگو: (پاك و منزّه است خدايي كه اين مركب را در اختيار ما قرار داد و ما توانايي بهره گرفتن از آن را نداشتيم و به راستي ما سوي پروردگارمان برمي گرديم) چرا كه هر كس بر مركبي سوار شود و اين آيه را بخواند و از مركب بيفتد دچار شكستگي و آسيب ديدگي نشود. و اگر سوار كشتي شدي، چون وارد دريا شدي بگو: (به نام خداوند در وقت راندنش و در وقت بازداشتنش) و هرگاه دستخوش موجي شدي به طرف چپ بدن خود تكيه بده و با دستت به موج اشاره كن و بگو: ساكن شو به آرامش از سوي خداوند، قرار بگير به قرار از سوي خداوند، و هيچ قدرتي جز حول و قوّه الهي نيست). علي بن اسباط گويد: سوار كشتي شدم، و هرگاه موج بر مي خاست، جمله اي را كه ابوالحسن فرموده بود، مي گفتم، موج آرام مي گرفت و چيزي از آن به ما نمي خورد. عرض كردم: قربانت گردم، سكينه چيست؟ فرمود: باد خوشي است كه از بهشت مي وزد و چهرهاي چون چهره انسان دارد، اين باد با انبياء بوده و با مؤمنان نيز هست .