علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن الحسين بن خالد، عن الرضا عليه السلام فى قوله تعالي (اصبروا و صابروا و رابطوا) قال: إذا كان يوم القيامة ينادى مناد: أين الصابرون؟ فيقوم فئام من الناس، ثمّ ينادى: أين المتصبّرون؟ فيقوم فئام من الناس، قلت: جعلت فداك و ما الصابرون؟ قال: الصابرون علي أداء الفرائض، و المتصبّرون علي اجتناب المحارم .
آل عمران / 200. تفسير قمّى 1 / 129.
علي بن ابراهيم، از پدرش، از حسين بن خالد ، از حضرت رضا(ع ) روايت كرده است كه آن حضرت درباره آيه (صبر كنيد و ديگران را دعوت به صبر كنيد و مراقب باشيد) فرمود: چون روز قيامت شود، ندا دهندهاي ندا دهد: كجايند صابران؟ پس گروهي از مردم برمي خيزند. سپس ندا دهد: كجايند متصبران؟ گروهي ديگر بر ميخيزند، عرض كردم: فدايت شوم، صابران كيستند؟ فرمود: صابران كساني هستند كه در انجام فرايض و واجبات شكيبايي مي ورزند، و متصبران آنانند كه در اجتناب از حرام ها شكيبايي را به جان مي خرند .
العيّاشى عن أبى الحسن الرضا عليه السلام أنّه ذكر قول الله ( هم درجات عند الله) قال: الدّرجة ما بين السماء إلي الأرض .
آل عمران / 163. تفسير عيّاشى 1 / 205.
عياشي از حضرت ابوالحسن الرضا(ع) روايت كرده است كه آن بزرگوار آيه (آنها درجاتي نزد خدا دارند) را خواند و فرمود: اندازه درجه به اندازه فاصله آسمان تا زمين است .
الحميرى عن الرضا عليه السلام قال: و كان جعفر عليه السلام يقول: والله لايكون الّذى تمدّون إليه أعناقكم حتّي تميّزون و تمحّصون، ثمّ يذهب من كلّ عشرة شىء و لايبقي منكم إلّا الأنزر، ثمّ تلا هذه الآية (أم حسبتم أن تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم الله الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصابرين ).
قرب الإسناد 369، آيه در سوره آل عمران / 142.
حميري از حضرت رضا(ع) روايت كرده است كه فرمود: جعفر(ع ) ميفرمود: به خدا سوگند آن چيزي كه به سويش گردن ميكشيد (و آرزويش را داريد) تحقق پيدا نميكند تا آن گاه كه كاملا آزموده شويد و سره و ناسره گرديد، تا جايي كه اكثريت حذف شويد و از هر ده نفر شما تعداد اندكي باقي ماند. حضرت آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود (آيا پنداشتيد داخل بهشت مي شويد بدون آنكه خداوند امتحان كند و آنان كه جهاد در دين كرده و آنها كه در سختيها صبر كردند مقامشان را بر عالمي معلوم گرداند)7
. العيّاشى عن إسماعيل بن همّام عن أبى الحسن عليه السلام فى قول الله (مسوّمين) قال: العمائم اعتمّ رسول الله صلّي الله عليه و آله فسدلها من بين يديه و من خلفه .
آل عمران / 125. تفسير عيّاشى1/ 196 - 197.
عياشي از اسماعيل بن همام از ابوالحسن الرضا(ع) روايت كرده است كه آن حضرت در تفسير (نشان كنندگان)5 فرمود: (اين نشان) عمامههايي بوده كه رسولخدا(ص) (يكي از آنها را) به سر بست و دنبالههاي آنها را از جلو و پشت سرش آويزان كرد .
الصدوق عن أبى العبّاس محمّد بن ابراهيم بن إسحاق الطالقانى رضيالله عنه قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن سعيد الكوفى، قال: حدّثنا علىّ بن الحسن بن علىّ بن فضال، عن أبيه، قال: قلت لأبى الحسن الرضا عليه السلام: لِمَ سُمّى ( الحواريّون) الحواريّين؟ قال: أمّا عند الناس فإنّهم سمّوا حواريّين لأنّهم كانوا قصّارين يخلصون الثياب من الوسخ بالغسل و هو اسم مشتقّ من الخبز الحوار، و أمّا عندنا: فسمّى الحواريّون: الحوار لأنّهم كانوا مخلصين فى أنفسهم، و مخلصين لغيرهم من أوساخ الذنوب بالوعظ و التذكير، قال: فقلت له: لِمَ سُمّى النّصاري؟ قال : لأنّهم كانوا من قرية إسمها ناصرة من بلاد الشام نزلتها مريم و نزلها عيسي عليه السلام بعد رجوعهما من مصر .
اشاره به آيه 52 از سوره آل عمران. علل الشرايع 80-81.
صدوق از ابوالعباس محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقاني(رض) از احمد بن محمد بن سعيد كوفي، از علي بن حسن بن علي بن فضال، از پدرش روايت كرده است كه گفت: به ابوالحسن الرضا(ع) عرض كردم: چرا (حواريون) را به اين نام خواندهاند؟ فرمود: از نظر عامه مردم، علت نامگذاري آنان به حواريون آن است كه اين عده گازر بودند و لباسها را با شستشو از چرك و كثافت پاك و تميز ميكردند، و اين نامي است كه از الخبز الحوار (نان سفيد) گرفته شده است، اما از نظر ما علتش اين است كه اين عده هم خود پاك بودند و هم ديگران را با موعظه و نصيحت از چرك و آلودگيهاي گناهان پاك ميكردند، راوي گويد: عرض كردم: نصارا را چرا نصارا گفتهاند؟ فرمود: چون از روستايي به نام ناصره در بلاد شام بودند كه مريم و عيسي(ع) پس از بازگشت از مصر در اين آبادي سكنا گزيدند .
العيّاشى بإسناده عن مرزبان القمى، قال: سألت أباالحسن عليه السلام عن قول الله (شهد الله أنّه لاإله إلّا هو و الملائكة و أولوا العلم قائماً بالقسط).
قال: هو الامام. آل عمران / 18. تفسير عيّاشى 1 / 166.
عياشي به اسنادش از مرزبان قمي روايت كرده است كه گفت: از حضرت رضا (ع) درباره آيه (خداوند و ملائكه و صاحبان علم شهادت مي دهند كه خدايي جز او نيست و بر پا دارنده عدل است) سؤال كردم، فرمود: مقصود (از أولوا العلم) امام است .