کلمه شریعت به معنای طریق است، و اماکلمهدینو کلمهملتمعنای طریقه خاصی است، یعنی طریقهای که انتخاب واتخاذ شدهباشد، لیکن ظاهرا در عرف و اصطلا قرآن کریم کلمه شریعت در معنائی استعمال میشود که خصوصیتر از معنایدین است، همچنانکه آیات زیر بر آن دلالت دارد، توجه بفرمائید: ، و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبلمنه، و هو فی الاخرة منالخاسرین(4) که از این دو آیه به خوبی بر میآید هر طریقه و مسلکیدر پرستش خدای تعالیدین هست ولی دین مقبول درگاه خدا تنها اسلام است، پس دین از نظر قرآن معنائی عمومی و
............................................ (1)مفردات راغب ص 258. (2)مفردات راغب ص 506. (3)دین نزدخدا و مقبول درگاه او تنها اسلام است.سوره آل عمران، آیه 19. (4)و کسی که غیر از اسلامدینی دیگر بپذیرد از او قبول نمیشود، و او در آخرت از زیانکاران است.
سوره آل عمران، آیه 85.
صفحه : 574
وسیعدارد، حال اگر آن دو آیه را ضمیمه کنیم به آیه زیر که میفرماید:لکل جعلنا منکمشرعة و منهاجا - برای هر یک از شما پیامبرانشرعه و منهاجی قرار دادیم، و به آیهثمجعلناک علیشریعة من الامر فاتبعها (1) ، این معنا بدست میآید که شریعت عبارت است ازطریقهای خاص، یعنیطریقهای که برای امتی از امتها و یا پیامبری از پیامبران مبعوث بهشریعت تعیین و آماده شده باشد، مانندشریعت نوح، و شریعت ابراهیم، و شریعت موسی، وشریعت عیسی، و شریعت محمد(ص)، و اما دین عبارت است از سنت وطریقهالهیه حال خاص به هر پیامبری و یا هر قومی که میخواهد باشد، پس کلمه دین معنائیعمومیتر از کلمه شریعتدارد، و به همین جهت است که شریعت نسخ میپذیرد، ولی دین بهمعنای عمومیاش قابل نسخ نیست.
البته در این میان فرق دیگری نیز بین شریعت و دین هست و آن این است کهکلمه دینرا میتوان هم به یک نفر نسبت داد و هم به جماعت، حال هر فردیو هر جماعتی کهمیخواهد باشد ولی کلمهشریعترانمیشود به یک نفر نسبت داد، و مثلا گفت فلانیفلان شریعت را دارد، مگر آنکه یک نفر آورنده آنشریعت و یا قائم به امر آن باشد، پسمیشود گفت دین مسلمانان و دین یهودیان و دین عیسویان و نیز میشود گفتشریعتمسلمانانو یهودیان همچنانکه میتوان گفت دین و شریعتخدا و دین و شریعت محمد و دین زید و عمروو...ولی نمیتوان گفتشریعتزید و عمرو، و شاید علت آن این باشد که در معنای کلمه شریعتبوئی از یک معنای حدثیهست و آن عبارت است از تمهید طریق و نصب آن، پسمیتوان گفتشریعت عبارت است از طریقهای که خدا مهیا و آماده کرده و یا طریقهایکهبرای فلان پیغمبر و یا فلان امت معین شده، ولی نمیتوان گفت طریقهای که برای سابقهست، به اضافه چیزهائیکه در آن شرایع نبوده و یا کنایه است از اینکه تمامی شرایع قبل ازاسلام و شریعت اسلام حسب لبو واقع دارای حقیقتی واحدهاند، هر چند که در امتهایمختلف به خاطر استعدادهایمختلف آنان اشکال و دستورات مختلفی دارند، همچنانکه آیهشریفه:ان اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه(2) نیز بر این معنا اشعار و بلکه دلالت دارد.
بنا بر این اگر شریعتهایخاصه را به دین نسبت میدهیم و میگوئیم همه این
............................................ (1)و سپس تو را بر شریعتی از امر دینقرار دادیم، پس همان شریعت را پیروی کن.سوره جاثیه، آیه 18. (2)دینرا بپا دارید، و در آن متفرق مشوید.سوره شوری، آیه 13.
صفحه : 575
شریعتها دین خدا است، با اینکه دین یکی است ولی شریعتهایکدیگر را نسخ میکنند، نظیر نسبت دادن احکام جزئی در اسلام، به اصل دین است، با اینکه این احکامبعضی ناسخ وبعضی منسوخند با این حال میگوئیم فلان حکم از احکام دین اسلام بوده و نسخ شده و یا فلانحکماز احکام دین اسلام است، بنا بر این باید گفت: خدای سبحان بندگان خود را جز به یکدین متعبد نکرده، و آن یکدین عبارت است از تسلیم او شدن چیزی که هست برای رسیدنبندگان به این هدف راههای مختلفی قرار داده، و سنتهایمتنوعی باب کرده، چون هر امتیمقدار معینی استعداد داشته و آن سنتها و شریعتها عبارت است از شریعت نوح،ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ص)، همچنانکه میبینیم چه بسا شده که درشریعت واحدهای بعضی از احکام به وسیلهبعضی دیگر نسخ شده، برای اینکه مصلحتحکممنسوخ مدتش سر آمده، و زمان برای مصلحتحکم ناسخ فرا رسیده،مانند نسخ شدن حکم حبسابد در زنای زنان که نسخ شد، و حکم تازیانه و سنگسار به جای آن آمد، و مانند مثالهائی دیگر، دلیل بر اینمعنا آیه شریفه: و لو شاء الله لجعلکم امة واحدة و لکن لیبلوکم فیماآتاکم...است که به زودی تفسیرش میآید.
معنای کلمهملتونسبت آن باشریعتودینتا اینجا معنایشریعت و دین و فرق بین آن دو روشن شد، حال ببینیم کلمهملتبهچه معنا است؟و معنای آن چه نسبتیبا شریعت و دین دارد؟ملت عبارت است ازسنتزندگی یک قوم، و گویا در این ماده بوئی از معنای مهلت دادن وجوددارد، در این صورتملت عبارت میشود ازطریقهای که از غیر گرفته شدهباشد، البته اصل در معنای این کلمهآنطورکه باید روشن نیست، آنچه به ذهن نزدیکتر است این است که ممکن است مرادف باکلمه شریعت باشد، به این معناکه ملت هم مثل شریعت عبارت است از طریقهای خاص، بهخلاف کلمه دین،بله این فرق بین دو کلمهملتوشریعتهست،که شریعت ازاین جهت در آن طریقه خاص استعمال میشود، و به این عنایت آن طریقه را شریعت میگویندکه: طریقهایاست که از ناحیه خدای تعالی و به منظور سلوک مردم به سوی اوتهیه و تنظیمشده، و کلمهملتبه این عنایت درآن طریقه استعمال میشود که مردمی آن طریقه را ازغیر گرفتهاند و خود را ملزم میدانند که عملا از آن پیروی کنند،و چه بسا همین فرق باعثشدهکه کلمه ملت را به خدای تعالی نسبت نمیدهند و نمیگویندملتخدا، ولیدین خداوشریعتخدامیگویند،و ملت را تنها به پیغمبران نسبت میدهند و میگویند: ملتابراهیم، چون این ملت بیانگرسیره و سنت ابراهیم(ع)است و همچنین به مردمو امتها نسبت میدهند و میگویند ملت مردمی با ایمان و یا ملت مردمی بیایمان، چون
صفحه : 576
ملت از سیره وسنت عملی آن مردم خبر میدهد، در قرآن کریم آمده: ملة ابراهیمحنیفا و ماکان من المشرکین (1) ، و نیز از یوسف(ع)حکایت کرده که گفت: انی ترکتملة قوملا یؤمنون بالله، و هم بالآخرة هم کافرون، و اتبعت ملة آبائی ابراهیمو اسحقو یعقوب (2) ، که در آیه اول کلمه ملت در مورد فرد، و در آیه دوم هم در مورد فرد و هم در موردقوم استعمال شده، و در آیه بعدی که حکایت کلام کفار بهپیغمبران خویش است تنها در موردقوم به کار رفته(توجه فرمائید) لنخرجنکم من ارضنا او لتعودن فی ملتنا (3).
پس خلاصه آنچه گفتیم این شد که دین در اصطلاح قرآناعم از شریعت و ملت استو شریعت و ملت دو کلمه تقریبا مترادفند با مختصر فرقی که از حیث عنایت لفظ در آن دوهست.