چکیده
حضرت امام خمینی (ره) فهم قرآن را امر تشکیکی و دارای مراتب شمرده اند. ایشان بر این نظر است که مقاصد ظاهری قرآن برای عموم انسانها قابل فهم است. وی علاوه بر تصریح بر این معنا با برخی از مطالبی که درباره قرآن یاد کرده اند، مثل حجیت ظواهر قرآن، تحدی قرآن، کتاب هدایت بودن قرآن و دعوت به تدبر در قرآن به نوعی بر همگانی بودن فهم قرآن استدلال کرده اند. در برخی از موارد که فهم قرآن را اختصاصی دانسته اند، ناظر به بطون قرآن است. حضرت امام شرط فهم بطون قرآن راتهذیب نفس و رهایی از هواهای نفسانی دانسته اند و سر عدم فهم بطون قرآن را مربوط به عظمت مراتب قرآن خوانده اند.
کلید واژه ها: فهم قرآن، عمومی بودن فهم قرآن، خصوصی بودن فهم قرآن
1. مقدمه
این مقاله در تحلیل این مساله است که از منظر امام خمینی آیا زبان قرآن اختصاصی است و تنها مخصوص گروه خاصی است یا زبان همه مردم است و همان راهی که مردم برای فهم معانی کلمات یکدیگر طی می کنند، در قرآن نیز همان راه طی می شود؟
2. بیان مساله
از برخی از عبارتهای امام چنین استفاده می شود که زبان قرآن، اختصاصی است وفهم قرآن برای همگان میسور نیست; مانند این سخن که: «قرآن در حد ما نیست. درحد بشر نیست. قرآن سری است بین حق و ولی الله اعظم که رسول خداست. به تبع اونازل می شود تا می رسد به این جایی که به صورت حروف و کتاب در می آید»[1] و نیزمانند این سخن که «قرآن سر است سر سر است، سر مستف به سر است، سر مقنع به سر است »[2].
اما از برخی از عبارات دیگر امام (ره) عمومی بودن فهم قرآن فهمیده می شود;نظیر اینکه فرموده اند: «این دستورات خدایی است. این پیامهای غیبی است که خدای جهان برای حفظ استقلال کشور و بنای عظمت و سرفرازی به شما ملت قرآن وپیروان خود فرستاده. آنها را بخوانید و تکرار کنید و در پیرامون آن دقت نمائید و آنهارا بکار بندید تا استقلال و عظمت شما برگردد و پیروزی و سرافرازی را دوباره درآغوش بگیرید و گرنه راه نیستی و زندگانی سراسر ذلت و خواری را خواهید پیمود وطعمه همه جهانیان خواهید شد»[3].
3. بیان راه حل
نحوه جمع این بیانات و رفع تعارض ظاهری آنها به این شرح است که قرآن مراتبی دارد. عبارتهایی که بیانگر راز و رمز و سر قرآن است، ناظر به مراتب و درجات عالیه قرآن است; لذا قاری و مفسر قرآن باید عظمت موقعیت و بلندای معارف این اقیانوس بزرگ را درک کند و برای فهم و درک حقایق آن، اهتمامی جدی نماید و ساده انگاری و قشری نگری و برخورد سرسری با قرآن را کنار گذارد و بداند که با کلام حکیم و عظیم و عزیزی مواجه است و باید با حکمت و عظمت و عزت معنوی به محضر قرآن نائل گردد; بنابراین امام با آن جملات در صدد بیان اختصاصی بودن فهم قرآن نیست; زیرا از نظر ایشان، خداوند قرآن را از مقام قرب خود به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت تنزل داده تا همگان از آن در جهت هدایت و سعادت خویش،بهره مند گردد. حضرت امام در این زمینه می گوید:
«بدان که این کتاب شریف چنانکه خود بدان تصریح فرموده کتاب هدایت وراهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نور بخش سیر الی الله است. بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان این کتاب شریف را از مقام قرب و قوس خود نازل فرموده و به حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به کسوت الفاظ و صورت حروف درآمده برای استخلاص مسجونین در این زندان دنیا و رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آن را از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال وقوت انسانیت و از مجاورت شیطان به مرافقت ملکوتیین، بلکه به وصول به مقام قرب و حصول مرتبه لقاء الله که اعظم مقاصد و مطالب اهل الله است »[4].
بنابراین اگر در روایات به عظمت قرآن و فضیلت آن بر سایر کلمات تاکیدمی گردد و فاصله ای میان سخن حق با خلق معین می گردد و از ظهور و بطون قرآن سخن میان می آید[5] و اگر در کلمات اما «از راز و سر و اسرار و رموز قرآن » و«الحضار فهم حقیقت آن برای ذات بنی و ولی » سخن می رود[6]، نه بدان جهت است که معانی ظاهری قرآن قابل دسترسی برای همگان نیست و عموم مردم نمی توانند به مقاصد و پیامهای آشکار قرآن نائل گردند; بلکه بدان جهت است که قرآن دارای مراتب و مراحل بلند و بالایی است که فهم هر مرحله نیازمند به دقت و عمق ویژه ای است که هر کس به حسب سعه وجودی و صلاحیت و طهارت قلبی خویش می توانداز آن استفاده کند.
بنابراین از منظر امام خمینی فهم قرآن عمومی است; چون سخن خدای تعالی براساس نظام عمومی سخن گفتن عقلا مبتنی است; چنانکه گوید: «قرآن کریم اشارات بسیار لطیفی دارد; لکن چون برای عموم مردم وارد شده است، یک صورتی گفته شده است که هم خواص از آن ادراک کنند هم عموم از آن ادراک کنند. قرآن کریم مرکزهمه عرفانهاست مبدا همه معرفتهاست، لکن فهمش مشکل است »[7].
از منظر امام قرآن مانند سفره ای است که خداوند برای همه بشر پهن کرده است.اگر کسی لیاقت و صلاحیت خویش را در بهره برداری از قرآن از دست نداده باشد وخود را به موانع فهم آلوده نکرده باشد، می تواند از این کتاب عظیم الهی بهره برداری کند.
قرآن یک سفره ای است که خدا پهن کرده برای همه بشر، یک سفره پهنی است،هر که به اندازه اشتهایش از آن می تواند استفاده کند. اگر مریض نباشد که بی اشتهاباشد... از قرآن استفاده می کند»[8].
امام خمینی بر این باور است که حتی تمام مردم شرق و غرب می توانند از قرآن استفاده کنند، استفاده از قرآن از منظر امام ویژه حکیم و عارف و فقیه و عالم نیست;بلکه عوام نیز می توانند از این سفره گسترده الهی استفاده کنند; چنانکه می فرماید:
«این کتاب و این سفره گسترده در شرق و غرب و از زمان وحی تا قیامت کتابی است که تمامی بشر عامی، عالم، فیلسوف، عارف، فقیه، همه از او استفاده می کنند[9].
4.ادله همگانی بودن فهم ظاهر قرآن
از مطاوی سخنان امام خمینی دلایلی چند درباره عمومی بودن فهم ظاهر قرآن به دست می آید که اینک بیان می شود.
1.4. حجیت ظواهر قرآن
یکی از مباحث مهم علم اصول این است که آیا ظواهر قرآن حجت است یا نه.اخباری ها و برخی از محدثان ظواهر قرآن را برای همگان حجت نمی دانند ومی گویند: ظواهر قرآن تنها برای کسانی که مخاطب قرآن هستند و افهام آنان قصدشده، حجت است و برای دیگران قابل فهم و تمسک و استدلال نیست. امام خمینی ظواهر قرآن را برای همگان حجت می داند و به بنای عقلا بر عمل به ظواهر کلام تمسک می نماید و در این زمینه می نویسد:
«بنای عقلا بر عمل بر ظواهر کلام است، مگر اینکه بنای گوینده بر رمز و حذف قرائن باشد و نخواهد آن را به دیگران بفهماند و گرنه کلام برای همه قابل تمسک است و نمی توان روشی را که تمام عقلا در استفاده از کلام دارند، محدود به گروهی خاص کرد»[10].
از منظر امام اختصاصی بودن کلام به جهت رعایت مصلحتی از مصالح است;مانند کسی که نامه ای را به دوست خود می نویسد و در آن مطالبی می آورد که افشای آنها زیان نویسنده یا دوستش را به همراه خواهد داشت. او چون احتمال می دهد که نامه به دست دشمن بیافتد; از این رو مطالب را به صورت رمز و راز بیان می کند; دراین صورت ظاهر کلام وی برای دیگران قابل تمسک و استناد نیست; اما در موردقرآن چنین احتمالی وجود ندارد; لذا دلیلی برای اختصاصی بودن پیام قرآن وجودندارد; بنابراین قرآن خطاب به گروهی خاص نازل نشده است.
2.4. تحدی قرآن
یکی از دلایل دیگر اختصاصی نبودن فهم و زیان قرآن، اعجاز قرآن و وجوه آن است;زیرا قرآن با تحدی و مبارزطلبی همگان را به آوردن مثل قرآن یا سوره ای از آن فراخوانده است و به تمام عائله بشری از روی اطمینان اعلام می کنند که نمی توانند مانندقرآن را بیاورند. اگر فهم قرآن اختصاصی بود، دیگر این دعوت به تحدی بی معنا بود.امام خمینی در این باره می فرماید:
«قرآن کریم خود در چند جا معجزه بودن خود را به تمام بشر در تمام دوره هااعلان کرده است و عجز جمیع بشر را بلکه تمام جن و انس را از آوردن به مثل خودابلاغ کرده. امروزه ملت اسلام همین نشانه خدا را در دست دارند و به تمام عائله بشراز روی کمال اطمینان اعلان می کنند که این نشانه پیغمبری نور پاک محمدی است،هر کس از دنیای پر آشوب علم و دانش مثل او را آورد، ما تسلیم او می شویم »[12].
تلازمی که میان تحدی قرآن و قابل فهم بودن آن برای مردم برقرار است، به این شرح است که شخص حکیم بر انجام کاری به تحدی و مبارزه جویی می پردازد که اشخاص طرف تحدی به نوع آن کار و چگونگی انجامش آگاهی داشته باشند و گرنه انجام تحدی قبیح خواهد بود; بسان کشتی گیری که افراد بی اطلاع از فنون کشتی را به تحدی فرا بخواند و بگوید: من می توانم پشت همه شما را به خاک بمالم.
بنابراین نظر به اینکه خدای تعالی حکیم است و تنها کارهای حکیمانه از او سرمی زند، مقتضی است در خصوص قرآن که تحدی نموده است، خود قرآن برای مخاطبات قابل فهم باشد و گرنه این تحدی قبیح بود.
3.4. قرآن، کتاب هدایت
از منظر امام قرآن، کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است. این دلیلی دیگر بر اختصاصی نبودن فهم قرآن است. امام خمینی در زمینه کتاب هدایت بودن قرآن می نویسد:
«این کتاب شریف که به شهادت خدای تعالی کتاب هدایت و تعلیم است و نورطریق سلوک انسانیت است. باید مفسر در هر قصه از قصص آن بلکه هر آیه از آیات آن، جهت اهتدای به عالم غیب و حیث راهنمایی به طرق سعادت و سلوک طریق معرفت و انسانیت را به متعلم بفهماند.
در همین قصه آدم و حوا و قضایای آنها با ابلیس از اول خلقت آنها تا ورود آنها درارض که حق تعالی مکرر در کتاب خود ذکر فرموده، چقدر معارف و مواغط مذکور ومرموز است و ما را به چقدر از معایب نفس و اخلاق ابلیسی و کمالات آن و معارف آدمی آشنا می کند و ما از آن غافل هستیم.
بالجمله، کتاب خدا، کتاب معرفت و اخلاق و دعوت به سعادت و کمال است.کتاب تفسیر نیز باید کتاب عرفانی، اخلاقی و مبین جهات عرفانی و اخلاقی و دیگرجهات دعوت به سعادت آن باشد. مفسری که از این جهت غفلت کرده یا صرف نظرنموده یا اهمیت به آن نداده از مقصود قرآن و منظور اصلی انزال کتب و ارسال رسال غفلت ورزیده است »[13].
چنانکه از اظهارات حضرت امام استفاده می شود. قرآن کریم کتاب هدایت عموم مردم است و روشن است که لازمه هدایتگری قرآن برا عموم مردم آن است که برای زنان قابل فهم باشد.
4.4. دعوت به تدبر در قرآن
امام خمینی همگان را به فراگیری آداب مهم قرائت قرآن و تفکر و تدبر در این کتاب عظیم الهی فرا می خواند و این مطلب خود یکی از دلایلی است که بر عمومی بودن فهم قرآن و اختصاصی نبودن آن به گروهی خاصی دلالت دارد; زیرا اگر فهم قرآن اختصاصی بود دیگر معنا ندارد که حضرت امام به پیروی از آیات قرآن کریم همگان را به تدبر در قرآن فرا خواند و تشویق نماید.
امام در این باره می فرماید:
«و دیگر از آداب مهمه قرائت قرآن تفکر است و مقصود از تفکر آن است که ازآیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند و چون مقصد قرآن چنانکه خود آن صحیفه نورانیه فرماید، هدایت به سبل سلامت است و اخراج از هم مراتب لمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را... بدست آورد»[14].
5. اختصاصی بودن فهم بطون قرآن
فهم قرآن مقول به تشکیک است و مراتبی شدید و ضعیف، و کامل و ناقص دارد. فهم مراتب عالی و باطن و ارتباط با اسرار قرآن بهره اولیاء الله و بندگان مخلص الهی است.از نظر امام خمینی معانی حقیقی قرآن قابل دسترس ما انسان های محجوب درطبیعت نیست. قرآن سر و سر سر است; اما این مطلب به معنای اختصاصی بودن فهم قرآن نیست; زیرا قرآن، ظاهر و باطنی و باطن آن باطن هایی دارد و هر کس به اندازه علم و معرفت و استعدادهای خود می تواند از این اقیانوس مواج معرفت و منبع جوشان کشف محمدی، بهره مند گردد.
آنان که با حکایتها و ظرافتها و اشارتهای عرفانی سرو کار دارند، از نکات وتنبیهات عرفانی قرآن بهره می برند و آنان که با برهان و استدلال و منطق ارتباط دارند،از این بعد قرآن استفاده می کنند. فقیهان از آیات الاحکام قرآن استفاده فقهی می کنندو دانشمندان علم اصول و ادبیات و تاریخ و جامعه شناسی و روانشناسی نیز هر گروه می توانند بهره هایی در حوزه تخصص خود از این منبع فیاض الهی ببرند.
وارستگان صاحب آداب قلبی و مراقبات باطنی رشحه و جرحه ای از آنچه قلب عوام دریافت نموده، برای تشنگان این کوثر به هدیه می آورند[15].
اما مراتب قرآن آنقدر لایه های تو در تو دارد که در برخی از مراحل آن دیگر علوم رسمیه و معارف قلبیه و مکاشفه غیبیه هم کار ساز نیست و ذات نبی ختمی مرتبت رالازم دارد تا در محفل انس قاب قوسین به آن حقایق دسترسی پیدا کند[16].
و این مراتب و بواطن منافاتی با حجیت ظواهر قرآن برای همگان و «بیان للناس »و «رحمة للعالمین » و قابل فهم بودن قرآن و بهره مندی همگان از این دریای مواج معارف ندارد; زیرا هر کس به اندازه سعه وجودی خود و لیاقت و لاحیت خویش از قرآن بهره مند می گردد.
امام در این باره می فرماید: «واقع قرآن نصیب همگان نمی گردد; بلکه مخصوص انبیاء و اولیاء است. دیگران به اندازه سعه وجودی خویش و لیاقت و معرفت خود ازاین نعمت بیکران استفاده می کنند: «قرآن یک نعمتی است که همه از آن استفاده می کنند، اما استفاده ای که پیغمبر اکرم از قرآن می کرده است غیر استفاده ای است که دیگران از آن می کرده اند: «انما یعرف القرآن من خوطب به » آن که قرآن بر او نازل شده است می داند که آن چیست، چه جور نازل شده، کیفیت نزولش چیست؟ چه مقصدی در این نزول هست و محتوای آن چیست و غایت این کار چیست؟ او می داند، آنهایی هم که به تعلیم او تربیت شده اند، آن هم برای خاطر تربیت او می دانند[17].
6. شرط فهم بطون قرآن
قرآن پژوهی و وارد شدن به علم تفسیر و درک صحیح و کامل قرآن نیازمند آشنایی باقواعد و مقدمات تفسیر و ضوابط فهم قرآن است. بسیاری از قرآن پژوهان رعایت قواعد و آگاهی به مقدمات تفسیر را از شروط تفسیر می دانند.
حضرت امام علاوه بر فراگیری مقدمات و قواعد فهم قرآن به زدودن موانع وآراستگی به فضایل و تخلیه رذایل و تخلق به اخلاق الهی به منظور کسب صلاحیت برای دریافت حقایق وحیانی و دست یابی به معارف ربانی تاکید دارد.
از این امر مهم یعنی دور کردن موانع و آراستگی به فضایل در علوم قرآن به ادب نفسی و علم موهبت تعبیر شده و بسیاری از دانشمندان علوم قرآن بر ضرورت برخورداری از آن در تفسیر قرآن تاکید کرده اند.
امام خمینی نیز ضمن اشاره به حجابهای ظلمانی و موانع فهم قرآن و دریافت نوربه راهکارهای عملی آن حجابها پرداخته و فرموده اند: «مادامی که انسان در حجاب خود هست نمی تواند این قرآن را که نور است ادراک کند. تا انسان از حجاب بسیارظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است تا گرفتار خود بینی هاست تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است... لیاقت پیدا نمی کندکه این نور الهی در قلب او منعکس شود. کسانی که بخواهند محتوای قرآن را بفهمندو طوری باشند که هر چه قرائت کنند بالا بروند و به مبدا نور و مبدا اعلی نزدیک شوند، این ممکن نمی شود الا اینکه این حجابها برداشته شود»[18].
7. سر عدم دستیابی به باطن قرآن
از منظر امام خمینی عدم دستیابی به حقیقت قرآن مربوط به پیش از نزول قرآن و تنزل یافتن معانی و در مقام واحدیت است; ولی پس از نزول قرآن مساله فهم به دلیل استفاده از الفاظ بشری، بسیار آسان شده است و به همین جهت قرآن، قابل فهم همگان شده است و فهم آن اختصاصی نیست; بنابراین برخی از مراتب قرآن به دلیل عظمت جایگاه و بلندای موقعیت برای گروه هایی از مردم حتی عارفان و مکاشفان وحکیمان الهی قابل دسترسی نیست; لکن این نرسیدن و نفهمیدن مربوط به الفاظ وارتباط سمعی و بصری کلام نیست; بلکه به دلیل علو مراتب و لایه های تو در توی قرآن است که تنها شامل غواصانی چون نبی اکرم و راسخان در علم می گردد:
«فهم عظمت هر چیز به فهم حقیقت آن است و حقیقت قرآن شریف الهی قبل ازتنزل به منازل خلقیه و تطور به اطوار فعلیه از شئوون ذاتیه و حقایق علیه در حضرت واحدیت است و آن حقیقت کلام نفسی است که مقارعه ذاتیه در حضرات اسمائیه است و این حقیقت برای احدی حاصل نشود به علوم رسمیه و نه به معارف قلبیه و نه به مکاشفه غیبیه، مگر به مکاشفه تامه الهیه برای ذات مبارک نبی ختمی - صلی الله علیه و آله - در محفل انس «قاب قوسین » بلکه در خلوتگاه سر مقام «اوادنی » و دست آمال عائله بشریه از آن کوتاه است، مگر خلص از اولیاء الله که به حسب انوار معنویه وحقایق الهیه با روحانیت آن ذات مقدس مشترک و به واسطه تبعیت تامه، فانی در آن حضرت شدند، آن علوم کاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقی کنند و حقیقت قرآن به همان نورانیت و کمال که در قلب مبارک آن حضرت تجلی کند به قلوب آنهامنعکس شود; بدون تنزل به منازل و تطور به اطوار»[19].
حضرت امام در این عبارتها به این نکته توجه می دهند که دریافت حقایق باطنی قرآن قبل از تنزل به منازل خلقیه برای مردم متعارف امکان ندارد. فهم قرآن دارای درجات گوناگون است که برخی از آنها ویژه عارفان و واصلان و برخی میسورافرادی است که با مبدا نور اتصال پیدا کرده اند و در مقام غیب گام نهاده اند و برخی ازمراتب فهم قرآن ویژه انبیاء و اولیاء است و برخی از مراتب آن شامل همگان می گردد.
هر کس به هر میزانی که موانع و حجابها را از خود دور ساخته و به طهارت معنوی نائل گشته باشد، می تواند از قرآن بهره مند گردد و قرائت قرآن او تبدیل به نوری گرددکه او را بالا ببرد و حجابهای نفسانی را در نوردد (34).
نظر به اینکه قرآن به زبان مردم نازل شده است «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه » [ابراهیم،4] همه مردم باید قواعد و شرائط فهم و سخن را رعایت کنند و از اصول تفسیر در فراگیری قرآن پیروی نمایند.
8. نتیجه
سخن گفتن خداوند به صورت سری با بندگان خاص افزون بر پیام های عمومی و به کارگیری رمز و راز در حروف مقطعه یا بطن که فقط در دسترس محرمان اسرار وراسخون در علم قرار دارد، منافاتی با همگان بودن فهم قرآن و اختصاصی نبودن فهم قرآن ندارد.
درک بطن و اسرار قرآن علاوه بر آشنایی با قواعد و مقدمات تفسیر نیازمنداطلاعات بیرونی یا مرتبه خاصی از طهارت نفس وزدودن موانع می باشد. بین ظاهر وباطن نوعی ارتباط برقرار است که کشف آن در دسترس محرمان اسرار قرآن می باشد[21].
زبان قرآن، زبانی آشکار و همگانی و فهم آن عمومی است و بر اساس زبان عرف و محاوره مردم تنظیم شده است[22]; لکن بدون تسلط بر قواعد زبان عربی و اطلاع ازمفردات و معانی الفاظ قرآن و نیز تحجر در کشف شیوه عمومی فهم عقلا و در نهایت بدون آگاهی از مخصصات و مقیدات و مانند آنها در آیات و روایات نمی توان به استنباط و برداشت از قرآن پرداخت و پرداختن به فهم دقیق و استنباط از قرآن نیازمند اجتهاد و جهاد علمی و عملی است [23].
پی نوشت:
1) در روایات فراوانی چنین آمده است که به قاری قرآن گفته می شود: قرآن بخوان و بالا برو; پس هر آیه ای که می خواند، پله ای بالا می رود[20].
منابع
1. خمینی (امام); صحیفه نور، ج 19، ص 171 - 172.
2. همو; تفسیر سوره حمد، چ 1، قسم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1375ش، ص 165.
3. همو; کشف الاسرار، ص 234.
4. همو; آداب الصلوة، ص 184.
5. مجلس; محمد باقر; بحارالانوار، ط 2، بیروت، مؤسسة الوفا، ج 89، ص 19 و 107.
6. خمینی (امام); تفسیر سوره حمد، ص 165 و صحیفه نور، ج 19، ص 171.
7. همو; صحیفه نور، ج 19، ص 251.
8. همو; تفسیر سوره حمد، ص 173.
9. همو; صحیفه نور، ج 14، ص 251.
10. همو; تهذیب الاصول، به قلم جعفر سبحانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج 2، ص 95.
11. همان.
12. همو; کشف الاسرار، ص 47.
13. همو; آداب الصلوة، ص 194.
14. همان 208.
15. همو; صحیفه نور، ج 20، ص 20.
16. همو; آداب الصلوة، ص 31.
17. همو; صحیفه نور، ج 19، ص 211 با حذف و تصرف اندک.
18. همان، ج 14، ص 253 با حذف و تصرف اندک.
19. همو; آداب الصلوة، ص 31.
20. کلینی، محمد بن یعقوب; اصول کافی، ج 2، ص 603.
21. خمینی (امام); تفسیر سوره حمد، ص 167 و همو; آداب الصلوة، ص 22181. همو; صحیفه نور، ج 19، ص 251 و ج 14، ص 251 و همو; آداب الصلوة، ص 208.
23. ر.ک; هادوی، مهدی; مبانی کلامی اجتهاد، ص 307 - 297.
منبع : صحیفه مبین، شماره 50 , حیدری، محمد جواد