حله را باید خاستگاهنخست خاندان شبر دانست. ([۱])حسن بن محمد بنحمزه که با ۹واسطه نسب به چهارمین پیشوای معصوم حضرت امام علی بن الحسین علیه السلام می رساند. شبر خوانده می شد. ([۲])و لقب ارجمندش شهرتخاطره آفرین همه فرزندانش گشت. یازده نسل پس از حسن محمد([۳])فرزند گرانقدرش محمد رضا از افق نجف سر برآورد ودودمان کهنسال شبر را اعتباری تازه بخشید.
او دانشوری گرانمایه ، پارسایی نیک اندیشو عارفی روشن بین بود و نزد مومنان کاظمیه به((صاحبالدعوه المستجابه))شهرت داشت . تاریخ نگاران دربارهلقب یاد شده چنین نگاشته اند: در روزگار عثمانیان خشکسالی بغداد را فرا گرفت.سعید پاشا، کارگزار حکومت عثمانی ، مردم را فرمان داد سه روز روزه بگیرند و در پیآن با دلی اندوهگین و چشمی اشکبار از شهر برون رفته ، نماز باران گزاردند. مردم که از خشکی زمین و آسمان به تنگ آمده بودند سه روز از بام تا شام رنج گرسنگی بر خویش هموار ساختند و آدینه دردمند و نالان در حالی که ذکر می گفتند و آمرزش می طلبیدند همراه سعید پاشا به سمت بیابانهای بیرون شهر روان شدند و نماز باران به جای آوردندولی دریغ که ناله های بغدادیان جز درخشش فزون تر آفتاب دستاوردی نداشت. چون سیدمحمد رضا از ناکامی سعید پاشا آگاه شد ساکنان حریم هفتمین پیشوای شیعه را فرمود تابا دلی پیراسته از تباهیها سه روز روزه گرفته ، برای نماز باران آماده آماده شدند.مردم کاظمیه چنانکه عارف روشن بین شهر فرموده بود، به سوی پروردگار بازگشته، سه روز در برابر گرسنگی و تشنگی شکیبایی ورزیدند و سپس برهنه پای و شکسته دل به سمت مسجد برآثا حرکت کردند. سید محمد رضا پیشاپیش مردم دل به آفریدگار سپرده و چشم به آسمان دوخته بود و رحمت خداوند را به یاری می طلبید. هنوز لبان عارف کهنسال از دعافراغت نیافته بود که ابرهای تیره بر بام آسمان فراز آمده ، باران رحمت الهی بر مردمفرو بارید. این حادثه فراموش نشدنی سبب شد تا مردم سید پارسای خاندان شبر را باعنوان((صاحب الدعوه المستجابه))بستایند و بیش از پیش مورد احترام قرار دهند. ([۴]) البته فقیه نیک اندیش کاظمیه تنها به دعابسنده نمی کرد بلکه در کردار نیز شخصیتی ممتاز و کم نظیر بود. شدت اهتمام آنبزرگمرد به پابرهنگان جامعه چنان بود که گاه جامه اش را نزد توانگران شهر گرو مینهاد تا تهیدستی را از رنج گرسنگی برهاند. ([۵])
میلاد نور در سال ۱۱۸۸ق . پیش از آنکه سیدمحمد رضا نجف را ترک کرده ، رهسپار کاظمیه شود پروردگار فرزندی به وی ارزانی داشت. عارف روشن رای خاندان شبر، که عبودیت را یگانه راه نیکبختی می دانست، با امید سپیدبختی جاودان، فرزند را عبدالله نامید.([۶]) عبدالله اندک اندک رشد کرد و به سالهای آموزش رسید پدرش که به چیزی جز کمال فرزند نمی اندیشید ضمن آماده سازی وسایل دانش اندوزی، کودک دلبندش را به بهره گیری از لحظه های گرانبهای عمر فرا خوانده، گفت: فرزندم! اگر حتی یک روز در اندوختن دانش یا به دیگران آموختنش نکوشی و عمر در راهی جز این بگذرانی، استفاده از آنچه در اختیار تنهاده ام جایز نیست و راضی نیستم. ([۷]) این سخن چناندر روان سید عبدالله موثر افتاد که جز به دانش نمی اندیشید و اگر روزی وقت خویشدر غیر دانش می گذراند، شامگاه بهره گیری از سفره پدر را روا نمی دانست. دانش آموزان مکتبی که فرزند دانشور شهره کاظمیه در آن درس می خواند روزی وی را در حال فروش دوات دان کوچکش مشاهده کردند. یکی از شاگردان که او را نیک می شناخت با شگفتی پرسید: با آنکه پدر همه وسایل دانش اندوزی ات را فراهم ساخته چرا به فروش دوات دان روی آورده ای؟ عبدالله پاسخ داد: امروز به سبب بیماری توان درس خواندن نداشتم. اینک استفاده از سفره پدر برایم جایز نیست!([۸])
هر چند ارشاد و حمایت معنوی و مادی پدر در موفقیتهای سید عبدالله بسیار موثر بود، دیری نپایید که سرانجام سال ۱۲۰۸ق . فرا رسید و رحلت سید محمد رضا([۹])ستاره جوان خاندان شبر را در اندوهی جانگداز فرو برد. بر بام دانش سید عبدالله پس از درگذشت پدر واستاد فرزانه اش، به پژوهشگر نامور بغداد حضرت سید محسن اعرجی روی آورد. از دریای دانش آن فقیه وارسته سیراب شد([۱۰]) و در شمار دانشمندان جای گرفت، دانش، پرهیزگاری و پژوهشهای فرزند برومند خاندان شبر چنان چشمگیر بود که فقیهان برجستهای چون سید علی طباطبایی (نویسندگان کتاب گران سنگریاض المسائل )، میرزا محمد مهدی شهرستانی، میرزا ابوالقاسم قمی (صاحب کتاب نفیس قوانین الاصول)، شیخ اسدالله کاظمی و شیخ محمد جعفر نجفی ، کاشف الغطاء و… وی رابه عنوان فقیهی شایسته ستودند و از اجازه روایت اندوخته های خویش برخوردار ساختند. ([۱۱])دانشمند شهره جهان اسلام حضرت کاشف الغطاء محمدجعفر نجفی چون کتاب گرانقدر((حق الیقین))شبر را مشاهده کرد چنان تحت تاثیر مطالب ژرف آن واقع شد کهبی درنگ قلم بر گرفته ، در مقدمه به عنوان تقریظ و ستایش چنین نگاشت: …بیتردید چیزی پدید آورده ای که فرزانگان را در شگفتی فرو خواهد برد و دانشوران علومعقلی و نقلی در برابرش فروتنی خواهند کرد. کتابی که نگاشته ای گره از مشکلات مسائلمی گشاید و آنها را با برهانها و گواهان درست ثابت می کند. شتاب مکن که بی تردید بربلندترین پله های پیشرفت فراز آمده ای ! آرامتر گام بردار که از مطالب مهم چیزیناگشوده باقی نمانده است . تو برای دانش شهری بنیاد نهاده ، ساختمانش را چنان پیافکندی و بالا بردی که به سینه سپهر رسیده است . البته هیچ جای شگفتی نیست ، زیراتو از خاندانی هستی که بر هفت آسمان فراز آمدند. فرزندی بزرگمردی هستی که به جایگاهتجلی آفریدگار مصور نزدیک شد، به گونه ای که میان او و آن تجلی گاه تنها به اندازهدو کمان یا کمتر، از نظر معنوی فاصله بوده ، در حالی که حق داری و راست می گویی ،چنین زمزمه کن: من هر چند دیرتر از دیگران پای به گیتی نهادم ولی چیزی آورده امکه هیچ یک از مردم مانندش را نیاورده اند. ([۱۲])
بزرگی شخصیتسید عبدالله هنگامی آشکار می شود که دریابیم سراینده این بیت در شعر خویش به جایواپسین واژه مصرع دوم کلمه((الاوائل))را قرار داده بود، یعنی چیزی آورده ام که هیچ یکی ازپیشینیان مانندش را نیاورده اند. ولی علامه کاشف الغطاء این تعبیر را در ستایشستاره تابناک خاندان شبر کافی ندانسته ، واژه((الخلائق))را در پایان مصرع دوم قرار داد و با عبارت((چیزی آورده ام که هیچ یک از مردم جهان نتوانستند مانندش راپدید آورند))، مقام بلند سرور شبریان را ستود. مرجع پاکدلان اندک اندک آوازه شهرت پژوهشگرنستوه کاظمیه همه عراق را فرا گرفت . وفات فقیه برجسته عراق سید محسن اعرجی ۱۲۲۷ق.([۱۳] و در پی آن رحلت مرجع نامور شیعه شیخ محمد جعفرکاشف الغطا در ۱۲۲۸ق. ([۱۴])یکباره دلهای مومنان عراق را به سمت آفتاب رخشان کاظمیه پرواز داد. بدین ترتیب دانشمند پارسایخاندان شبر، در آستانه چهل و سومین بهار زندگی ، مرجعیتی فراگیر یافت . یکی ازشاگردان آن دانشور گران پایه سیمای آن روز استاد را چنین ترسیم کرده است: …او مردی میان قامت و فربه بود. چهره ای داشت که با محاسنی مشکی زینت می یافت.هنگامی که بیننده ای در چهره اش می نگریست و گفتار دل انگیزش را می شنید دیگر نمیتوانست از وی جدا شود… ایستادن ، تکرار آیات الهی و آمرزش طلبی اش در نیایشهاچنان به درازا می کشید که پاهایش ناتوان می شد و مفاصل و عضلاتش به ستوه میآمد…([۱۵]) البته او نیز چون بزرگوارش به تهیدستانعنایتی ویژه داشت . برآوردن نیازهای پابرهنگان ، عیادت بیماران و آزاد سازی بردگان، از کارهای که با پژوهش و نگارش در می آمیخت و به عنوان ویژگی گرانبهای شخصیت مرجعنامور کاظمیه در خاطر روشن بینان ثبت می شد. متاسفانه این بخش از زندگی سرور نیکاندیش خاندان شبر نیز مانند بسیاری دیگر از فراز و فرودهای زندگی اش از دسترس تاریخنگاران برون مانده است و جز دو سطر از دفتر یادداشتهای روزانه سید هیچ آگاهی تفصیلیدر این باره وجود ندارد. در این سطرها چنین آمده است: …برده ای به دو قطعهطلا خریده ، در راه خدا آزاد ساختم … الاغی خریدم با آن به کربلا رفته ، پس اززیارت کاظمیه بازگشتم و آن را فروختم. ([۱۶]) راز بزرگ راز بزرگ مرجع پاک رای کاظمیه درقلمش نهفته بود، قلمی که همواره در دست داشت . چه بسیار روزها که میان پیروان مومنشمی نشست ، گفتارشان را می شنید، داوری می کرد، پرسشهایشان را پاسخ می گفت و همراهاین کار دشوار، قلم بر کاغذ کشانده ، مطالب ژرف فقهی ، اخلاقی ، قرآنی و اعتقادی رابا استدلالهای متین و مثالهای روشن بر کرسی اثبات می نشاند. ([۱۷]) شتاب وی در نگارش چنان بود که نویسندگان ومنشیان یاریگرش هرگز به او نمی رسیدند. ([۱۸])
گاه در مدت چند ساعت کتابی ژرف یا رساله ای پرارج می نگاشت و آگاهان را در شگفتی فرو می برد.روزی یکی از آشنایان وی که از مطالب والای یکی از کتابهایش شگفت زده شده بود،پرسید: این در چه مدت نگاشته ای ؟ فقیه بزرگ کاظمیه پاسخ داد: با آغاز شب آغازکردم و نیمه شب به پایان بردم.([۱۹])
میزان نگاشته های آن بزرگمرد وارسته چنان بود که شاگردانش او را تنها با حضرت علامه محمد باقرمجلسی قابل مقایسه دانسته ، مجلسی دوم می خواندند. ([۲۰])راستی راز این موفقیت چه بود؟ هیچ کس چیزی نمیدانست ، تا آنکه سرانجام پژوهشگر نستوه خاندان شبر، خود از این راز پرده برداشت.یکی از شاگردانش در این باره می نویسد: روزی استاد پس از زیارت حضرت جواد علیهالسلام ، اندکی بر مزار شیخ مفید و استاد ارجمند وی شیخ ابوالقاسم جعفر بن قولویهقمی درنگ کرد تا روان آن پاکان را با تلاوت آیات الهی شادمان سازد. چون قرائت((فاتحه الکتاب))به پایان رسیدیکی از دانشمندان که سد استاد را در این زیارت همراهی می کرد، گفت : آقا! می خواهمدو مساله بپرسم! سید فرمود: بپرس! گفت : نخست درباره زندگی روزانه تان استشما با این برنامه سنگین و فشرده چگونه وضعیت اقتصادی خانواده را سامان می دهید؟ ودیگر درباره بسیاری از کتابهایتان ، چگونه است که شما با این فرصت محدود، کتابهاییچنین ژرف می نگارید؟ آفتاب تابناک سپهر یقین سر به زیر افکنده ، مدتی در اندیشهفرو رفت ، سپس پاسخ داد. اما رسیدگی به وضع اقتصادی خانواده ، این به فضل پروردگاربستگی دارد. اوست که همه ما را آفریده ، روزی می دهد. و اما سرعت نگارش ، البته آننیز نه هنر من ، بلکه عنایت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است . آن امامراستین در رویا فرمود: اکتب و صنف فانه لایجف قلمک حتی تموت.([۲۱])
بنویس و کتاب پدید آور! همانا قلمتتا هنگام مرگ خشک نخواهد شد. آثارآفتاب اینک که ازکرامت ویژه حسینی به سرور فقیهان کاظمیه سخن به میان آمد نگارش نامهای آثار آنپژوهشگر نستوه و نیز توضیح کوتاهی در این باره ضروری می نماید ولی دریغ که نوشتاریچنین مختصر گنجایش فهرستی با بیش از هفتاد عنوان را ندارد. ناگزیر به ذکر عنوانهایذیل بسنده می کنیم: ۱٫جامع المعارف و الاحکام ، ۲۰جلد ۲٫مصباح الظلام ، ۸جلد ۳٫المصباح الساطع ، ۶جلد ۴٫صفوه التفاسیر، ۴جلد ۵٫الجوهر الثمینفی تفسیر القرآن المبین ، ۲جلد ۶٫روضه العابدین ، ۲جلد ۷٫مصابیح الانوارفی حل مشکلات الاخبار، ۲جلد ۸٫البرهان المبین فی فتح ابواب علوم الائمهالمعصومین ۹٫جامع المقال فی معرفه الرواه و الرجال ۱۰٫حق الیقین فی معرفهاصول الدین ۱۱٫الدرر المنثوره و المواعظ الماثوره عن الله تعالی و النبی والائمه الطاهرین علیه السلام و الحکما ۱۲٫الاخلاق و الانوار اللامعه فی شرحالجامعه فهرست بیش از هفتاد عنوانی آثار دانشمند وارسته خاندان شبر دلیل روشنیبر بهره گیری آن بزرگمرد از امدادهای ویژه پیشوایان معصوم علیه السلام به شمار میآید، یاری معنوی آن پاکان زمانی نمایان تر می شود که دریابیم پژوهشگر نستوه شیعه درعمر کوتاه خویش (حدود ۵۴سال ) ۱۰۴جلد کتاب علمی به رشته نگارش کشید. کتابهایگرانقدری که تنها هفتاد جلد آن از حدود 170/000 سطر برخوردار است. ([۲۲])
برای پی بردن به عظمت کار مرجع بزرگ کاظمیهدر این آثار توجه به سخن مرحوم دکتر حامد جفنی داود، استاد ادبیات شریف تفسیرالقرآن ، بسیار سودمند است: …از اینجا توان فراوان ، فزونی اطلاعات ، دقت ،مهارت و ممارستی که سید عبدالله شبر در این فن بلند مرتبه و مهم (تفسیر) بدان دستیافته ، در می یابیم … زیرا او در تفسیرش ، دقت در رساندن معنا و اختصار در عبارترا به گونه ای بسیار دقیق ، گردآورده است . امتیاز دیگری که تفسیر این پیشوای بزرگدر آن منحصر به فرد است توجه همه جانبه به انواع قرائتها روایت شده از پیشینیان ومشهور نزد دانشمندان قرائت می باشد. لفظی از الفاظ قرآن کریم وارد نمی شود مگر آنکهدر حاشیه تفسیر وجوه گوناگون قرائتهایش نزد دانشوران تجوید نیز ذکر می شود. و ازاین طریق مفسر توانسته است میان قرائت امام حفص و دیگر قاریان جمع کند. در دیدگاهمن – با توجه به برداشتم – مفسر در این راه تا جایی پیش رفته و توفیق یافته است که علامه نسفی با آنکه از مفسران متخصص در این علم به شمار می آید و هدفش بیان وجوهقرائتها بوده ، هرگز بدان دست نیافته است…([۲۳])
شاگردان سید ناگفته پیداست که آثار مرجع روشنبین عراق تنها به کتابها محدود نیست . آن فقیه وارسته در کنار پژوهشهای پیوسته بهتربیت شیفتگان علوم اهل بیت همت گماشت ، مشتاقان پاکدلی که در محفل مرجع کاظمیهدانش و عشق را یکجا آموختند و با راههای روشن جاودانگی آشنا شدند. تاریخ نام برخیاز این کامروایان نیک نهاد را چنین به خاطر سپرده است: ۱٫آیت الله سید علیعاملی ۲٫آیت الله سید محمد معصوم قطیفی نجفی (متوفای ۱۲۶۰ق.) ۳٫آیت اللهشیخ حسین محفوظ عاملی (متوفای ۱۲۴۶ق ) ۴٫آیت الله عبدالنبی کاظمی (متوفای ۱۲۵۶ق ) ۵٫آیت الله شیخ اسماعیل بن شیخ اسد الله التستری الکاظمی (متوفای ۱۲۴۶ق ) ۶٫آیت الله سید هاشم بن سید راضی اعرجی کاظمی ۷٫آیت الله محمد رضا زینالعابدین بن شیخ بهاء الدین (متوفای ۱۲۴۸ق ) ۸٫آیت الله شیخ احمد بن محمد علیبلاغی([۲۴]) پرواز مرجع نامور شیعه سرانجام پس از ۵۴سال دانش اندوزی ، تدریس ، پژوهش و نگارش در یکی از غمبارترین روزهای ماه رجب ۱۲۴۲ق . جمع دین باوران جهان ماده را ترک گفته ، به دیار رازناک خورشیدهای جاویدانپیوست. ([۲۵])
سید حسن ، فرزند گرانقدر فقیه وارسته همراهانبوه مومنان بر پیکر پدر نماز گزارد([۲۶])و آن جسم پاک رادر حریم معصومان شهید کاظمیه ، کنار آرامگاه صاحب الدعوه المستجابه (سید محمد رضا)به خاک سپرد. ([۲۷]) از آفتاب فروزان سپهر مرجعیت شش فرزند بهنامهای حسین ، حسن ، محمد، جعفر، موسی و محمد جواد بر جای مانده است.([۲۸])
[۱]مقدمه مصباح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، جواد شبر.
[۲]همان.
[۳]بیوتات الکاظمیه، ضمیمه موسوعه العتبات المقدسه، ج ۱۰، حسینعلی محفوظ، ص ۶۸٫.
[۴]مقدمه مصابیح الانوار، محمد معصوم.
[۵]فوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه، شیخ عباس قمی، ص۵۳۴٫.
[۶]معارف الرجال فی تراجم العلماءو الادبا، محمد حرز الدین ، ج ۲، ص ۹.
[۷]مقدمه مصابیح الانوار.
[۸]همان.
[۹]معارف الرجال فی تراجم العلماءو الادبا، ج ۲، ص ۱۰٫.
[۱۰]مقدمه کتاب((الاخلاق))از سید عبداللهشبر.
[۱۱]فوائد الرضویه ، ۲۴و ۲۵٫.
[۱۲]ترجمه ای از مقدمه حق الیقینفی معرفه اصول الدین.
[۱۳]مصفی المقال ، آقا بزرگ تهرانی، ص ۳۷۸.
[۱۴]علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م جرفادقی، ص ۲۱۳٫.
[۱۵]مقدمه((الاخلاق)).
[۱۶]هکذا عرفتهم، جعفر خلیلی، ج ۳، ص ۴۲٫.
[۱۷]مقدمه اخلاق.
[۱۸]همان.
[۱۹]سفینه البحار و مدینه الحکمه و الاثار، شیخ عباس قمی ، ج ۲، ص ۱۳۷٫.
[۲۰]الکنی و الالقاب ، شیخ عباسقمی ، ج ۲، ص ۳۵۲٫.
[۲۱]مقدمه الاخلاق.
[۲۲]مقدمه مصابیح الانوار، مقدمه حق الیقین ، ریحانه الادب ، محمدعلی مدرس تبریزی ، ج ۳، ص ۱۷۶و ۱۷۷٫.
[۲۳]مقدمه تفسیر القرآن ، سید عبدالله شبر.
[۲۴]مقدمه الاخلاق.
[۲۵]مصفی المقال ، ص ۲۳۹٫.
[۲۶]مقدمه الاخلاق.
[۲۷]مقدمه مصابیح الانوار.
[۲۸]مقدمه الاخلاق آثار: ۱٫الاخلاق و الانوار اللامعه فی شرح الجامعه ۲٫الجوهر الثمین فی تفسیر القرآن المبین ۳٫صفوه التفاسیر، ۴٫مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار ۵٫البرهان المبین فی فتح ابواب علوم الائمه المعصومین ۶٫المصباح الساطع ۷٫جامع المعارف و الاحکام ۸٫مصباح الظلام ۹٫روضه العابدین ۱۰٫جامع المقال فی معرفه الرواه و الرجال ۱۱٫حق الیقین فی معرفه اصول الدین ۱۲٫الدرر المنثوره و المواعظ الماثوره عن الله تعالی و النبی و الائمه الطاهرین علیه السلام و الحکما.
منبع: مفسرنور نوشته عباس عبیری
پایگاه حوزه نت