"خنّاس" صيغه مبالغه از مادّه "خنوس" به معناي جمع شدن و عقب رفتن است؛ به شيطان نيز "خنّاس" گفته ميشود، زيرا هنگامي كه نام خدا برده ميشود، عقبنشيني ميكند و از آن جا كه اين امر غالباً با مخفيكاري و پنهان شدن توأم است، اين واژه به معناي "اختفأ" نيز آمده است.(ر.ك: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، حسن المصطفوي، ج 3، ص 131ـ132، مؤسسه الطباعه و النشر ، تفسير نمونه، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران، ج 27، ص 473، دارالكتب الاسلاميه.)
"خنّاس" در آيه شريفه "مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ "(ناس،4) صفت "وسواس" (وسوسه كننده) است، چه از جنّ باشد و چه از انس، مانند انسانهاي شيطان صفت.(ر.ك: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، همان ، قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ج 2، ص 310، دارالكتب الاسلاميه.)
امّا واژه "وسواس" در لغت به "صداي آهستهاي گفته ميشود كه از به هم خوردن زينت آلات پديد ميآيد."(مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ص 869، نشر دارالقلم.)
هم چنين به هر صداي آهسته وسواس گفته شده است؛ در ضمن به خطورات و افكار بد و نامطلوبي كه در دل و جان انسان پيدا ميشود، و شبيه صداي آهستهاي است كه در گوش فرو ميخوانند نيز اطلاق شده است.
"وسواس"، معناي مصدري دارد، ولي گاهي نيز در معناي فاعل به كار ميرود كه در اين آيه شريف ـ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس ـ به همين معنا ـ وسوسهگر ـ آمده است.
بنابر آنچه از تعريف واژههاي "وسواس" و "خناس" گذشت و با توجه به اين كه اين آيه از نظر معنا مستقل نيست و ادامه آيات پيش است، مفهوم آيات چنين ميشود: "بگو من از شرّ وسوسهگر شيطان صفتي كه از نام خدا ميگريزد و پنهان ميگردد، به خدا پناه ميبرم." اصولاً "شياطين"، برنامههاي خود را با مخفي كاري ميآميزند، و گاه چنان در گوش جانِ انسان ميدمند كه انسان باور ميكند، فكر، فكر خود او است؛ و از درون جانش جوشيده، و همين انديشه و خيال، سبب گمراهي او ميشود.
خلاصه، هم خودشان مخفي هستند و هم برنامههايشان پنهان است، و اين هشداري است به همه رهروان راه حق كه منتظر نباشند شياطين را در چهره و قيافه اصلي ببينند، يا برنامههايشان را در شكل انحرافياش مشاهده كنند؛ هرگز چنين نيست، زيرا آنها وسواس خناسند و كارشان حقّه و دروغ و نيرنگ و رياكاري و ظاهرسازي و مخفي كردن حق است.
و از آيات بعد ـ من الجنه و الناس ـ روشن ميشود كه "وسواسان خنّاس" تنها در ميان يك گروه و يك جماعت، و در يك قشر و لباس نيستند، بلكه در ميان جن و انس پراكندهاند؛ دوستان ناباب، همنشينهاي منحرف، پيشوايان گمراه و ظالم، كارگزاران جباران و طاغوتها، نويسندگان و گويندگان فاسد، مكتبهاي الحادي و التقاطي ظاهر فريب، وسايل ارتباط جمعي وسوسهگر؛ همه اينها و مانند اينها، در مفهوم گسترده "وسواس خناس" واردند كه انسان بايد از شرّ آنها به خدا پناه ببرد.(تفسير نمونه، آيت اللّه ناصر مكارم شيرازي و ديگران، ج 27، ص 472ـ474، نشردارالكتب الاسلاميه.)