قرآن مجيد در سورههاي متعددي دربارهي آفرينش كوهها سخن گفته و راز خلقت و اسرار وجود آنها را با تعبيرات گوناگوني بيان كرده است. از بين رازها و حكمتهاي آفرينش كوهها بيشتر روي استقرار و آرامشي كه در پرتو كوهها نصيب ساكنان زمين شده است تكيه كرده و وجود آنها را مانع از پديد آمدن حركات ناموزن و اضطراب و نوسان معرفي مينمايد و در سورههاي گوناگون با عبارات متعدد1 ميفرمايد:
«وَأَلْقي فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ»؛ «و در زمين كوههاي استواري افكند، (مبادا) كه شما را بلرزاند.»
و گاهي اين حقيقت را به عبارت ديگر بيان كرده و ميفرمايد:
«وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً»؛2 «كوهها را ميخهاي زمين آفريديم.»
بررسي واژههاي آيات:
واژهي «جبال»: «جبال» جمع «جبل» به معناي كوه است.3 - 4
واژهي «اوتاد»: جمع «وَتَدْ» به معناي ميخ است. واژهي «رواسي»: جع «راسيه» به معناي ثابت و محكم است.
5تاكيد بر كلمهي «رواسي» به معناي ثابت و پابرجا، اشارهي لطيفي است كه كوهها هم خودشان ثابتند و هم مايهي ثبات پوستهي زمين و زندگي انسانها ميباشند.6 واژهي «تميد» از «ميد»، به معناي ميل و اضطراب است يعني در زمين كوههاي ثابت و محكم افكند تا شما را ميل ندهد و اين سو و آن سو نيندازد و مضطرب نكند.7
عوامل لرزش و اضطراب زمين:
حال اين سوال مطرح ميشود كه منشاء اين اضطراب و نوسان و لرزش چيست؟ كه وجود كوهها از بروز آن جلوگيري مينمايد:
1. كرهي زمين داراي 14 تا 16 حركت مختلف است8 كه بعضي مربوط به داخل كرهي زمين و اكثراً نسبت به كرات ديگر انجام ميشود. در اينجا به ذكر حركات عمدهي آن ميپردازيم:
الف. حركت وضعي (دوراني):
زمين در هر 24 ساعت يكبار از مغرب به مشرق دور محور خود ميچرخد و شب و روز بوجود ميآيد، سرعت اين حركت دوراني در مدار استوا، در هر ساعت 1666 كيلومتر و در هر ثانيه 461 متر است كه هر چه به قطبين نزديك شويم از مقدار آن كاسته ميشود.9
ب. حركت انتقالي:
زمين با حركت انتقالي سريع خود، كه سرعت آن 170000 كيلومتر در ساعت است به دور خورشيد ميچرخد.10
ج. حركت هليسي:
چون منظومهي شمسي در هر ثانيه 20 كيلومتر در فضا، و به مقصد نامعلومي به دنبالهي ستارهي «وگا Wega» حركت ميكند، كرهي زمين مجبوراست سرعت حركات وضعي و انتقالي خود را چنان ترتيب دهد تا از كاروان نامبرده عقب نماند و پيشروي نيز ننمايد.
سرعت اين حركت در روز اول تير ماه، ثانيهاي 28900 كيلومتر، و در اول دي ماه 30000 كيلومتر است.11
به طور مسلم اين نوع حركت سريع زمين و بالاخص حركت وضعي آن، در تماس با هواي مجاور آن و در برخورد ملكولهاي هوا با سطح كره، آنچنان حرارتي توليد ميكند كه براي مشكل ساختن حيات بر روي زمين كافي است، اين مشكل در صورتي پيش ميآيد كه هواي مجاور زمين همراه خود زمين حركت نكند و بر اثر برخورد زمين با ملكولهاي هواي ساكن، كه همهي جوانب آن را مانند پوستهي پياز فرا گرفته است حرارت شديدي توليد شود. ولي اگر هواي مجاور زمين پا به پاي خود زمين حركت نمايد و هر دو دست به دست هم و به يك سمت در حال حركت باشند قطعاً چنين خطري پديد نخواهد آمد.12
از اين رو وجود كوهها و پستي و بلنديهاي زمين، در حركت «هواي مجاور» همراه زمين، نقش موثري دارند؛ زيرا در پرتو فواصل رشتههاي كوهها و پستي و بلنديهاي آن كه قشر جامد زمين را به صورت سرزمين شخم زده در آورده است و هواي مجاوري كه با زمين تماس دارد در ميان كوهها حبس شده و پستي و بلنديهاي مختلف زمين كه حتي در برخي از نقاط به 8 كيلومتر ميرسد هواي چسبيده به زمين را درخود نگاه داشته است و هنگام حركت زمين هواي داخل فرورفتگيها و چسبيده به آن، با آن حركت ميكند و هر دو در مسير واحدي پا به پاي يكديگر به گردش خود ادامه ميدهند. و شايد آيهي:
«وَأَلْقي فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ»؛13 «و در زمين كوههاي استواري افكند تا شما را از حركات ناموزون آن حفظ كند.»
اشاره به اين راز بزرگ باشد كه در سايهي كوهها به وجود ميآيد.14
2. ممكن است كه اين حركات ناموزون كه كوهها مانع از بروز آن است به خاطر جاذبهي نيرومند ماه باشد كه ميتواند در پوستهي زمين جزر و مدي مانند جزر و مد دريا بوجود آورد و همواره در حركت و اضطراب باشد. ولي مانع بروز اين نوع حركات ناموزون، همان كوهها است. زيرا كوهها در حقيقت در حكم يك زرهي محكم فولادين را دارند كه دور تا دور زمين را احاطه كرده و با توجه به ارتباط و پيوندي كه از زير به هم دارند يك شبكهي نيرومند سرتاسري را تشكيل ميدهند. اگر اين زره محكم و اين شبكهي نيرومند، كره زمين را نپوشانده بود و پوستهي روي زمين از يك قشر نرم و لطيفي مانند خاك و شن تشكيل يافته بود به آساني تحت تاثير جاذبهي نيرومند ماه واقع ميشد و حركات ناموزوني مانند جزر و مد درياها در آن بوجود ميآورد با اين كه قشر محكمي پوستهي زمين را پوشانيده، باز حركات خفيف جزر و مد در آن پيدا ميشود و هر بار حدود 30 سانتيمتر پوستهي زمين به تدريج بالا و پايين ميرود.15
3. عامل سوم اين لرزشها مواد مذابي است كه هستهي مركزي زمين را تشكيل ميدهد و در دل زمين مملو از گازهاي متراكمي است كه با شدت هر چه تمامتر بر آن فشار ميآورد. زلزلههاي خطرناكي كه ضررهاي جبران ناپذيري بوجود ميآورد به عقيدهي گروهي از دانشمندان نتيجهي حرارت مواد مذاب و گازهاي دروني است كه با شدت خارج ميشوند.
در اين صحنهي متلاطم، يگانه عاملي كه مانع متلاشي شدن قطعات زمين ميگردد همان كوههاست. ريشههاي كوههاي سنگين كه در اعماق زمين فرو رفته و قطعات زمين را در بر گرفته، آنها را به هم اتصال ميدهد و بسان ميخها كه قطعات تخته را به هم متصل ميسازد و از انفكاك و جدايي آن جلوگيري ميكند قطعات زمين را از تفرق و پاشيدگي باز ميدارد.
شايد آيهي «وَالْجِبَالَ أَوْتَاداً»16؛ «كوهها را ميخهاي زمين قرار داديم»
اشاره به همين حقيقت باشد كه بيان گرديد.17
اميرمومنان در ستايش و بيان عظمت كاخ آفرينش چنين ميفرمايد:
«و وتد بالصخور ميدان أرضه»18؛ «و به وسيلهي كوهها اضطراب و لرزش زمين را به آرامش تبديل كرد.»
و در جاي ديگر ميفرمايد:
«و عدل حركاتها بالرّاسيات من جلاميدها»؛19 و حركات زمين را با صخرههاي عظيم و قلهي كوههاي بلند نظم داد.»
ـ علامه طباطبايي(ره) مينويسند: اينكه كوهها را ميخ خوانده، شايد از اين جهت بوده كه پيدايش عمدهي كوههايي كه در روي زمين است از عمل آتشفشانهاي تحت الارض است كه يك نقطه از زمين را ميشكافد و مواد مذاب زميني از آن فوران ميكند و به اطراف آن نقطه ميريزد و به تدريج اطراف آن نقطه بالا ميآيد تا به صورت ميخي كه روي زمين كوبيده باشند در آيد.
و باعث سكون و آرامش فوران آتشفشان زير زمين گردد و اضطراب و نوسان زمين از بين برود.20
ـ در مجمع البيان آمده است كه خداوند متعال ميتوانست با چيزي غير از كوهها زمين را در مقابل زلزله حفظ كند، ولي كوهها براي درك مردم مناسبترند و توجه و دقت آنان را بهتر به خود جلب ميكند.21
ـ در آيهي «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَاداً»؛22 آيا زمين را بستر قرار نداديم؟ قرآن زمين را به گهوارهاي تشبيه نموده كه قطعات آن بوسيلهي كوهها ـ كه بسان ميخاند ـ به هم پيوستهاند و سنگيني آنها باعث اعتدال حركات آن گرديده است به طوري كه در عين حركت آرام است؛ و در آيهي بعدش (وَالْجِبَالَ أَوْتَادا23 )ضمن تشبيه كوهها به ميخ، به ريشههاي آنها اشاره مينمايد و اين نيز يكي از آيات علمي و اعجازآميز قرآن است.
زيرا تا يك قرن پيش دانشمندان كوهها را تودههاي سنگ عظميي ميپنداشتند كه مانند تپههاي مصنوعي روي زمين ريخته شدهاند و دانشمندان اخيراً پي بردهاند كه قسمت عمدهي هركوهي، زير سطح زمين قرار دارد24 چنانكه «ژرژگاموف» استاد دانشگاه واشنگتن مينويسد:
«نظريهي سطحي بودن كوهها در زمينشناسي، يك قرن پيش از نظريههاي عمومي بوده و اخيراً به اين موضوع پي بردهاند كه بخشي از هر كوه زير سطح زمين قرار داد.»25
در حالي كه قرآن چهارده قرن پيش، پرده از اين راز بزرگ برداشته و كوهها را ميخهاي زمين معرفي كرده است زيرا اينكه خداوند كوهها را ميخهاي زمين قرار داده براي اين است كه اجزائش در حال حركت از هم متلاشي نشوند. 26
ـ اما دليل اينكه كوهها ميخهاي زميناند كه آن را به صورت مهد (پرورشگاه) كامل درآوردهاند فعل «جَعَل» (قراردادن) اشعار بر اين دارد كه زمين با ميخكوب شدن به وسيلهي تكوين مستمر كوهها، از اضطراب و زلزلهها و انفجارها به سكون گرائيد و قسمتهاي دروني (مواد مذاب) و قشرهاي بيروني و آب و هوا كه پيوسته در هم ميآميخت و تغيير مكان ميداد مانند قطعات جدائي بود، با هم متصل گشت و با فشرده شدن مواد رسوبي كه پايهي نخستين كوهها ميباشند هر قسمت و قطعهاي از طبقات آن، در جاي خود قرار گرفت و سطح زمين را از فشار انفجارهاي دروني و زلزلههاي هميشگي بازداشت و اگر فشار و به هم پيوستگي كوهها نبود كه مانند ته ميخها در درون زمين پرچ شده و از بعضي قسمتهاي زمين سر برآورده، زمين به صورت مهد آسايش و پرورش كنوني در نميآيد.27
فوائد و اسرار كوهها منحصر به آنچه كه گفته شد نيست. بعضي ديگر از اين فوائد عبارتند از:
1. سرچشمهي نهرها:
قرآن مجيد در برخي از آيات هنگام يادآوري آفرينش كوهها، از وجود نهرها و چشمههاي بزرگ كه يكي از مظاهر بزرگ خلقت و نشانهي وجود تدبير در عالم آفرينش است سخن ميگويد و حكمت ديگر اينكه اين دو (كوهها و نهرها) را در كنار هم ذكر ميكند28 اين است كه ريشهي اين نهرهاي عظيم، وجود كوهها است؛ زيرا هوا در ارتفاعات بسيار سرد است و برف و باران بسان يخچالهاي طبيعي در آنجا ذخيره ميگردد و در بسياري از فصول سال بر اثر كاهش حرارت، از برف و يخ پوشيده است، و در فصل گرما برف و يخها به تدريج آب شده و به صورت چشمه سارها جاري ميگردند و قسمت اعظم اين مايهي زندگي در سايهي كوهها تامين ميگردد.29
2. تصفيهي آب:
كوهها در تصفيهي آبها نقش «تصفيهي شني» را دارند. «تصفيهي شني» عبارت است از عبور آب از لايههاي شني، زيرا لايههاي شني در قسمت پائين، از قلوه سنگ و در قسمت بالا از ماسههاي نرم تشكيل ميگردد. عبور آب از طبقات مختلف كوهها سبب ميشود كه باكتريهاي آب گرفته شود و آب از مواد خارجي تصفيه گردد.
قرآن مجيد به اين دو راز بزرگ در ضمن آيهي كوتاهي اشاره نموده و ميفرمايد: «و در آن (كوههاي) استوار (و) بلندي قرار داديم، و آبي گوارا به شما نوشانديم.»30جملهي «رَواسي شامختٍ» (كوههاي بلند) ناظر به راز اول است كه كوهها بر اثر سردي منطقه از جهت ارتفاع، حكم مخزن آب را دارند و جملهي «واَسقينكُم مآءً فُراتاً»؛ «براي شما آب گوارا فراهم نموديم» از آنجا كه پس از بيان آفرينش كوهها آمده است، ميرساند كه كوهها در گوارا ساختن آبها كه همان تصفيهي آن از مواد خارجي و باكتريهاست، نقش موثري دارند.31
3. پناهگاه بودن كوهها:
قرآن كريم ميفرمايد: «و از كوهها براي شما پناهگاههايي مقرر كرد»32
جمعبندي:
با جمعبندي مطالب ذكر شده، ميتوان فوائد و اسرار وجود كوهها را به شرح زير برشمرد:
1. كوهها باعث حفظ كرهي زمين و جلوگيري از پراكندگي آن و موجب آرامش زمين ميگردد.
2. كوهها عامل اصلي جلوگيري از سيل و طوفان است، و در برابر بادهاي طوفانزا مقاومت شديد دارد. و عامل جلوگيري از كويرها و بيابانهاي خشك و سوزان است.
3. كوهها از حركات ويران كننده و لغزش زمين جلوگيري ميكند و سپر زمين در برابر حركات سرسامآور ميشود كه همچون زرهي زمين را در بر گرفتهاند و اين سبب ميشود كه از لرزشهاي شديد زمين كه بر اثر گازهاي دروني اتفاق ميافتد تا حد زيادي جلوگيري گردد.
4. كوهها حركات پوستهي زمين را در مقابل جزر و مد ناشي از ماه به حداقل ميرساند.
5. كوهها عامل اصلي ذخيرهي آبند كه با ايجاد دره به حكم قانون جاذبه آب را در سراشيبي قرار داده و باعث ميشوند كه درختان و مزارع از آن سيراب شوند و رشد و نمو يابند.
6. پستي و بلندي با وجود كوهها، عامل زندگي انسان و حيوان، با تدبير خداوند كريم است.
7. كوهها عامل ايجاد نهرها و نهرها عامل پيدايش طبيعت سرسبز و ميوههاي رنگارنگ است و همهي اينها تدبيري است متصل و متحد كه از وجود مدبري حكيم حكايت ميكند.
8. اگر فشار و به هم پيوستگي كوهها نبود زمين به صورت فعلي در نميآمد و در نتيجه از وجود كوهها بود كه تمدنها گسترش يافت.
9. كوهها فشار هوا و وزش بادها را به صورت ملايم در بر دارد.33
10. در اثر حركتهاي انتقالي و وضعي زمين اگر كوهها نبود بين هواي «ثابت» سطح زمين و زمين «متحرك» اصطكاك شديدي پديد ميآمد كه حيات ناممكن ميشد لذا وجود كوهها باعث شده تا هواي ثابت سطح زمين پابه پاي زمين حركت كند و مانع اصطكاك شود.
نكته: در قرآن، كوهها به ميخ تشبيه شده است و ميدانيم كه وقتي ميخي را به جايي ميكوبند قسمت عمدهي آن به داخل فرو ميرود و قسمتي از آن بيرون ميماند پس ميتوان گفت: تمام فوائد و اسراري را كه براي كوهها بيان شد با اين تشبيه چنين توجيه ميشود كه قسمت بيروني كوهها، فوائد بيروني را دارد و قسمت دروني كوهها، فوائد دروني را دارد.
نتيجهگيري: از اينكه خداوند كوهها را به ميخ تشبيه كرده است با توضيحاتي كه آمد شايد بتوان نتيجه گرفت كه آيهي (والجبال اوتادا)34 يكي از آيات علمي قرآن و از جمله «اعجاز علمي قرآن» است با اين بيان كه قبلاً به اين نظريه قائل بودند كه كوهها سطحي هستند، ولي الان به اين نتيجه رسيدهاند كه قسمت عمدهي كوهي زير سطح زمين قرار دارد و قرآن با يك تشبيه زيبا اين مطلب را چهارده قرن پيش بيان نموده است.35
پاورقي ها:
1 . نحل ، 15، انبياء ، 31 و لقمان ، 10.
2 . نباء ، 7.
3 . از ثلاثي مجرد اين ريشه 8 اسم مفرد و 33 جمع بر روي هم 41 بار در 33 سوره طي 39 آيه در قرآن كريم آمده است. جمع آن «جبال» و «اَجبال» و «اَجبُل» است. ر.ك: دائره الفرائد در فرهنگ قرآن، دكتر محمدباقر محقق، ج 5، ص 27 كه تنها «جبال» در قرآن به كار رفته است.
4 . ر.ك: قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، مادهي «جبل».
5 . همان، مادهي «رواسي»
6 . ر.ك: تفسير نمونه، ج 11، ص 53.
7 . ر.ك: قاموس قرآن.
8 . ر.ك: قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 112 و اعجاز قرآن از نظر علوم امروزي، يدالله نيازمند، .
9 . ر.ك: مجله مكتب اسلام، شمارهي 8، سال 13، شمارهي مسلسل 152، شهريور ماه 1351 مقالهاي با نام اثر كوهها در آرامش زمين (چرخ لنگر در قرآن)، ص 69.
10. قرآن و طبيعت (راز كوهها)، بيآزار شيرازي، ص
11 . ر.ك: اعجاز قرآن از نظر علوم امروزي، يدالله نيازمند، ص و قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 112.
12 . قرآن و اسرار آفرينش، همان، ص 113 و 112 و همچنين ر.ك: تفسير نمونه ذيل نباء ، 7 و مرسلات ،27 .
13. نحل ، 15.
14 . قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 113.
15. همان، ص 24 به نقل از قرآن و آخرين پيامبر، ص 185 و همچنين ر.ك: تفسير نمونه ذيل نباء ، 7، رعد ، 7، لقمان ، 10، ق ، 7 و مرسلات ، 27.
16 . نباء ، 7.
17 . قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 115 و 114 و ر.ك: قاموس قرآن، سيد علي اكبر قرشي، ذيل مادهي «جبل».
18 . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 1.
19 . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 91.
20 . ر.ك: تفسير الميزان، ذيل آيهي 7 سورهي نباء.
21 . مجمع البيان، ج 13، ص 12، به نقل از زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 94.
22 . نباء ، 6.
23 . نباء ، 7.
24 . قرآن و طبيعت (راز كوهها)، بيآزار شيرازي، ص 18.
25 . همان، ص 18 به نقل از سرگذشت زمين تاليف ژرژگاموف، ص 126 و 127.
26 . مطالب شگفتانگيز قرآن، گودرز نجفي، ص 36، به نقل از اسلام و هيات، علامه هبه الدين شهرستاني، ص 208.
27 . به نقل از زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 95 و 94.
28 . «وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَاراً» رعد ، 3.
29 . قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 116 و 115 به نقل از دائره المعارف فريد وجدي، ح 3، ص 34 و 33.
30 . «وَجَعَلْنَافِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَاءً فُرَاتاً» مرسلات ، 27.
31 . قرآن و اسرار آفرينش، جعفر سبحاني، ص 117 و 116، به نقل از اعجاز قرآن از نظر علوم امروز، ص 86.
32 . نحل ، 81.
33. ر.ك: زمين و آسمان در قرآن و نهج البلاغه، سيد علي اشرف حسني، ص 98 و 97.
34 . نباء ، 7.
35. البته از آيهي مذكور در مورد حركت زمين نيز استفاده شده است كه در جاي خود بحث و بررسي دارد و خارج از بحث ماست.