درباره ترجمه قرآن كريم و تاريخچه آن ميتوان به چند مورد اشاره كرد:
الف) قرآن كريم در طول تاريخ، به زبانهاي انگليسي، فرانسوي، آلماني، ايتاليايي، روسي، هندي، ژاپني، مالزيايي، اندونزيايي، چيني، تركي، زبان فارسي و در نهايت به زبانهاي آفريقايي و آمريكايي ترجمه و چاپ شده است. برخي معتقد اند قرآن به 118 زبان رايج دنيا ترجمه شده است، (المجلة العربية، شماره 4، مقاله «تراجم القرآن الكريم الي اللغات الاجنبيه).
كتابهاي مستقل در اين رابطه از طرف محققان به نگارش درآمده، كه براي كسب آگاهي بيشتر ميتوان به آن منابع مراجعه كرد، (سلماس يزاده، جواد، تاريخ ترجمه قرآن در جهان، مؤسسه انتشارات امير كبير، 1369؛ آذرنوش، آذر تاش، تاريخ ترجمه از عربي به فارسي(ترجمههاي قرآني 1 و 2)، انتشارات سروش، 1375؛ مَرغي، جاسم عثمان، القرآن الكريم في عالم الترجمه، نشر مؤسسه ابلاغ).
ب) يكي از پژوهشگران غربي به نام «ج.و.پيرسن» گويد: قرآن در سال 127 به زبان بربري و در سال 270 به زبان سِندي ترجمه شده است؛ ولي هيچ يك از اينها باقي نمانده است، (نشريه تحقيقات اسلامي، سال اول، شماره 2، ص1).
به نظر محقّقان، كهن ترين، قديمي ترين و اولين ترجمه كاملي كه به دست ما رسيده، ترجمه تفسير طبري (م 310) است. هم چنين دو ترجمه كهن ديگري در دسترس داريم كه يكي تفسير كشف الاسرار و عدة الابرار از خواجه عبدالله انصاري (م 396) و ديگري تفسير ابوالفتوحرازي (روض الجنان و روح الجنان) است كه نخستين تفسير كامل شيعه به زبان فارسي به شمار مي آيد، (ر.ك: آذرتاش، تاريخ ترجمه از عربي به فارسي، ص 25؛ و مجله حوزه، شماره 24، ص 52؛ مروّتي،سهراب، بررسي ترجمه قرآن كريم، پايان نامه كارشناسي ارشد دانشكده الهيات تهران).
ج) اسامي برخي از مترجمان ساليان اخير عبارت است از: عبدالمحمد آيتي، مهدي الهي قمشهاي، زين العابدين رهنما، ابوالقاسم پاينده، عباس مصباحزاده، احسان الله علي استخري، محمدمهدي فولادوند، محمود ياسري، مير محمد كريم علوي حسيني موسوي، عبدالمجيد صادق نوبري، داريوش شاهين، شاه ولي الله دهنوي، ابوالقاسم امامي، ناصر مكارم شيرازي، محمدصادق تهراني، بهاء الدين خرمشاهي، محمدجواد مشكور، فيضالاسلام، عمادزاده، كاظم پور جوادي، اميد مجد (ترجمه منظوم)، سيد جلال الدين مجتبوي، محمدكاظم معزّي، محمد خواجوي، مسعود انصاري و...
د) در ترجمه قرآن بايسته است اصول و نكات زير رعايت شود.
1. توجه به ظرافتهاي لفظي و معنوي در زبان عربي؛
2. توجه به ظرافتهاي لفظي و معنوي ويژه و نظم بديعي كه در قرآن به كار رفته است؛
3. توجه به معاني دقيق واژهها در آيات؛
4. مطالعه وضعيت اجتماعي، سياسي، اقتصادي عربها در زمان نزول قرآن؛
5. توجه به همبستگي و وحدت آيات قرآن (با توجه به اين كه قرآن مجموعهاي متحد و از هم جدانشدني است). حضرت علي(ع) ميفرمايد: « انّ الكتاب يصدّق بعضه بعضا ؛ بخشي از قرآن كريم، بخش ديگر را تصديق ميكند »، (نهج البلاغه، حكمت، 18).
6. آگاهي كامل از اسباب و شأن نزول آيات؛
7. مطالعه و بررسي تفاسير عميق و ريشه دار قرآن؛
8. بهرهگيري از توفيقات الهي؛
9. دقّت و توجّه به الفاظي كه داراي معاني مشتركاند؛
10. ترجمه، بايد به طور كامل صحيح، گويا و قابل فهم براي ناآشنايان به زبان عربي باشد؛
11. ترجمه، بايد به گونهاي باشد كه پيوستگي ايات مرتبط به هم حفظ گردد؛
12. گزينش قول و نظر برتر در ترجمه؛
13. پرهيز از به كارگيري لغات نامأنوس، معاني مستحدثه و مصطلحات علوم.
افزون بر اينها، به نظر قرآن پژوهان در مقام ترجمه، احاطه بر مقدمات ذيل هم ضروري است:
- تحقيق و صاحب نظر شدن در قواعد علم نحو و صرف؛
- اطلاع بر مطالب علوم معاني و بيان؛
- اعمال ذوق و دقّت در بيان مقاصد آيات؛
- علم به احكام فقهي؛
- آگاهي از آيات مربوط به آيه در دست ترجمه از طريق احاطه كامل به آيات.
ر.ك: مصطفوي، حسن، روش علمي در ترجمه و تفسير قرآن مجيد، نشر دار القرآن الكريم؛ مروّتي، سهراب، بررسي ترجمه قرآن كريم (پايان نامه).