در بسياري از آيات(1) قرآن، از گوش و چشم و دل ياد شده كه گوش با لفظ مفرد "سمع" آمده، و چشم با لفظِ جمعِ "ابصار"، و دل با لفظ جمع "أفئده و قلوب"؛

 مفسرين و صاحب‌نظران در ادبيات، در مورد اين مطلب احتمالات متعددي داده‌اند از جمله گفته شده است:

 1. "سمع" چون "اسم جنس" است بر قليل و كثير دلالت مي‌كند...

د. كلمه "ما" در عربي‌، گاهي به صورت اسم به كار مي‌رود و گاهي به صورت حرف‌، در صورت اول‌، نيز گاهي معرفه است و گاهي نكره‌؛ اگر به صورت معرفه به كار رود آن هم به صورت ناقصه نه تامّه ـ نام آن "ماي موصوله‌" است و به زبان فارسي "آن چه‌" معنا مي‌دهد، مانند: "ما عندكم ينفد و ما عندالله باق‌؛ آن چه نزد شماست فاني مي‌شود، و اما آن چه نزد خداست...

تثنيه خطاب به انس و جن است، زيرا اين دو گروه موجوداتي مختار هستند و در مورد آنان امكان ايمان و كفر هر دووجود دارد.

صيب مؤمنان شده‌، قابل انطباق است‌؟ از جهت دستور زبان عربي‌، در جمله "اِن‌َّ اللّه‌َ لَمَع‌َ المُحسِنين‌"، "الله"، اسم "ان‌ّ" و "مع المحسنين‌"، ظرف و متعلق به محذوف و خبر "ان‌ّ" است‌. 

كلمه "مع‌" معيت را مي‌رساند، يعني خدا با محسنين است و ياريشان مي‌كند، بعضي نيز گفته‌اند، "مع‌" به معناي معيت رحمت و عنايت خداوندي است...

ساختار حال در زبان عربي داراي سه شكل مختلف است‌:  مفرد، جمله و شبه‌جمله‌. جمله‌هاي حاليه نيز خود به دو نوع فعليه و اسميه تقسيم مي‌شوند و واو حاليه بر سر اين دو نوع‌، و بيشتر با جمله‌هاي اسميه آورده مي‌شود.(ر.ك‌: معجم القواعد العربيه في النحو و التصريف‌، عبدالغني الدقر، "واو االحال‌"، منشورات الحميد، طبع اولي‌، قم‌، 1410 ق‌.)

...

قبل از پاسخ به اين سؤال لازم است بدانيم كه ضماير جملگي مبني هستند و اعراب ظاهري نمي‏پذيرند. البته دركلام عرب هرگاه حرف جر «علي» ، «ب» و «في» قبل از ضمير «ه» قرار بگيرند ضمير مكسور خوانده مي‏شود، ولي اگرحرف جر «ل» و يا «مِن» قبل از ضمير «ه» باشد ضمير مضموم خوانده مي‏شود.

در هر صورت در آيه 10 سوره «فتح» بر خلاف معمول...

"لا" در آيات 3ـ5 سوره كافرون حرف زايد، و براي تأكيد نفي آورده شده است‌، اين "لا" عمل نمي‌كند و مشترك بين اسم و فعل مي‌باشد، هم بر اسم داخل مي‌شود و هم بر فعل‌، لذا لزومي ندارد تا حتماً قبل از فعل بيايد.(ر.ك‌: تجزيه و تركيب جزء سي ام قرآن‌، حميد محمدي‌، ص 190، مؤسسه انتشارات دارالعلم‌.)

خداوند براي بيان مسأله اختيار و آزادي انسان كه لازمه تكليف و هدايت آدمي است‌، مي‌فرمايد: "إِنَّا هَدَيْنَـَه‌ُ السَّبِيل‌َ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا؛(انسان‌،3)، شاكراً و كفوراً را از يك نوع نياورده است يعني به جاي شاكراً، شكوراً نگفته يا بر عكس‌؟ خداوند براي بيان مسأله اختيار و آزادي انسان كه لازمه تكليف و هدايت آدمي است‌، مي...

ابتغي از ريشه "بغي" به معناي طلب كردن و خواستن است، و صيغه مفرد مذكر غايب از فعل ماضي باب افتعال است. معناي آن اين است: "خواست و طلب كردن (يك مرد غايب) در زمان گذشته".

.بنابراين كلمه "ابتغي" براي يك نفر به كار مي‏رود، نه بيشتر. اگر بخواهيم در دو نفر يا بيشتر به كار ببريم و يا در فعل مضارع و امر مورد استفاده قرار دهيم...

"ال‌" در زبان عربي معاني گوناگوني دارد، ولي هيچ يك به معناي "براي‌" نيست‌. معاني "ال‌" در يك دسته‌بندي كلي از قرار زير است‌: 1

. اسم موصول به معناي "الذي‌" كه بر اسم فاعل و مفعول و صفت مشبّهه داخل مي‌شود: "جأ الضارب‌ُ و المضروب و الحسن وجهُه‌؛ زننده و زده شده و زيبا روي آمدند".

2 حرف تعريف كه خود سه...

Pages

Copyright 1999-2014 All rights are Reserved to Aalulbayt Global Information Center