برخي از بيمار دلان احتمال دادهاند كه معاني آيات بر قلب پيامبر اكرم نازل ميشده و ايشان الفاظ و عبارات آن را تنظيم ميكردند.
اما تقريباً بر اساس عقيده همه مسلمانان و دانشمندان علوم قرآني، تمام ساختار قران، معنا و الفاظ آن، وحياني بوده و از جانب خداوند است و پيامبر اكرمهيچ گونه دخالتي در تنظيم عبارات و الفاظ قرآن نداشتهاند و تنها مأمور به ابلاغ آن به مردم بودند. دلايل ذيل اين نظريه را تأييد ميكند:
1. تلقي مسلمانان از روز نخست نزول وحي اين بوده كه قرآن از جانب خداست و پيامبر اكرم هيچ نقشي در تكميل و تنظيم عبارتهاي آن نداشته است.
2. گستره اعجاز و تحدي قرآن، پيامبر اكرم را نيز شامل ميشود، يعني پيامبر اكرمنيز مانند افراد ديگر مخاطب اين آيات هستند وايشان نيز قادر بر آوردن چنين آيات و سورههايي نيستند.
3. قرآن كريم تصريح دارد كه همه قرآن از آن خداست و با دست وحي انجام گرفته است. در قرآن واژههايي همچون: قرائت، تلاوت و ترتيل به كار رفته است. اين واژهها، از نظر لغت عربي تنها بازگو كردن سروده ديگران را ميرساند كه الفاظ و معاني هر دو از آنِ ديگري باشد و بازگو كننده آن را تنها تلاوت ميكند و از خود چيزي بر آن نميافزايد. آيههايي مانند: "فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْءَان..."(نحل،98)، "وَاتْلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن كِتَابِ رَبِّك"(كهف،27) و... شاهد بر اين مدعا است.
افزون بر آن از قرآن در قرآن، به صراحت به عنوان "كلام اللّه" ياد شده است؛ "وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّيَ يَسْمَعَ كَلَ-مَ اللَّه"(توبه،6) اين واژه ميفهماند كه قرآن كريم، كلام خدا است نه پيامبر.
همچنين فرمايش خداوند؛ "قرآن را به زبان عربي فرو فرستاديم" صراحت دارد كه حتي الفاظ و عبارات قرآن از سوي خداوند است.
به همين جهت است كه در قرآن با كلماتي مانند "قل؛ بگو" كه خطاب خداوند به پيامبر است مواجه هستيم پيامبر اكرم براي حفظ اصالت قرآن، عيناً اين كلمات را به مردم ابلاغ كردهاند.
حاصل آن كه، آيات قرآن به طور كامل به پيامبر نازل ميشد و ايشان هيچ نقشي در تكميل آن نداشتند.( ر.ك: علوم قرآني، آيت اللّه محمد هادي معرفت، ص 57، مؤسسه فرهنگي انتشاراتي التمهيد. )