الف) اشباع: «اشباع» در لغت به معناي سير كردن و در اصطلاح قرائت،به معناي تبديل كردن حركت كوتاه به حركت كشيده است؛ يعني، حركت كوتاه كشش داده ميشود تا به صورت مد در آيد؛ مثلاً اگر كلمه «بِهِ»، «بِهي» ويا «له»، «لَهو» خوانده شود، حركت هاء اشباع شده است؛ مثال: (مَعَهُ = مَعَهُو)؛(قَوْمِهِ = قَومِهي) ؛ (عِنْدَهُ = عِنْدَ هو) و (صاحِبَتِهِ = صاحِبَتهي).
در سه مورد «هاء» ضمير اشباع نميگيرد و با همان حركت كوتاه خودخوانده ميشود:
1 ـ هرگاه بعد از «هاء» ضمير همزه وصل قرار گيرد (ولو اين كه حرف ما قبل«هاء» ضمير متحرك باشد)؛ مثال: «نفسه الرحمه»، «له الحمد»، «دونه الباطل».
2 ـ هرگاه قبل از «هاء» ضمير حرف ساكن باشد؛ مثال: «منه»، «عنه»،«عليه».
3 ـ هرگاه قبل از «هاء» ضمير يكي از حروف مد قرار گيرد؛ مانند: «رأه»،«هواه»، «نؤتيه» و «خذوه».
ب) وقف:
«وقف» در قرائت به معناي قطع كردن صدا و نفس است.
طرق وقف در آخر كلمات به دو روش صورت ميگيرد:
1 ـ ابدال 2 ـ اسكان.
وقف ابدال: در اين نوع وقف، حرف آخر كلمه، به هنگام وقف به حرفديگري تبديل ميشود.
وقف ابدال در دو مورد انجام ميپذيرد:
1 ـ وقتي آخر كلمه، «تاء» (ه) قرار دارد. اين نوع «تاء» در وقف به «هاءساكنه» تبدل ميگردد.
مثال: «رَحْمَه ـ رَحْمَه».
2 ـ در كلماتي كه به تنوين نصب ختم شده است. اين تنوين در وقف بهالف مدي تبديل ميشود.
مثال: «حساباً = حساب'ا»؛ «غفوراً= غفور'ا»؛ «كريماً = كريم'ا».
وقف اسكان: كلمه اسكان به معناي «ساكن نمودن» و در اصطلاح قرائتعبارت از اين است كه: حرف آخر بقيه كلمات ـ با هر حركتي ـ در هنگام وقففقط ساكن ميگردد.
مثال: «مقاعدَ ـ مقاعدْ»، «ابصارُ ـ ابصارْ»؛ (يرتدُ ـ يرتدْ».
در ضمن كلماتي كه حرف آخرشان «ساكن» است و يا به حرف مدّي ختمشده است، بدون تغيير وقف ميشود مثال: «لاتذر»؛ «كورت»؛ «انزلنا»؛ «ربي»؛«قاموا».
در مورد وقف در قرآن: براي اين كه در معناي آيات قرآن، خللي پديدنيايد، در جاهاي مناسب علايمي قرار دادهاند كه به آنها علايم وقفميگويند.
اين علايم عبارت است از:
1 ـ (م): علامت وقف لازم است ؛ يعني، بايد حتماً بر آن وقف شود.
2 ـ (ج): علامت وقف جايز است؛ يعني، وقف يا وصل آن بدون اشكالاست.
4 ـ (ز): علامت وقف مجوز است ؛ يعني، بهتر است بر آن وقف نشود.
5 ـ (لا): علامت عدم وقف است؛ يعني، به هيچ وجه نبايد بر آن وقفشود مگر در آخر آيات.
6 ـ (قلي): يكي از علايم وقف است ؛ يعني، بهتر است وقف شود و وقفآن بهتر از وصل آن است .
7 ـ (صلي): يكي از علايم وقف است ؛ يعني، بهتر است وصل شود ووصل آن بهتر از وقف آن است.